معنی مغشوش

مغشوش
معادل ابجد

مغشوش در معادل ابجد

مغشوش
  • 1646
حل جدول

مغشوش در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

مغشوش در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آشفته، پریشان، درهم، درهم‌برهم، درهم‌ریخته، شوریده، قاطی‌پاطی، مختل، غش‌دار، غشی، ناخالص، ناسره،
    (متضاد) منظم، خالص، ناب. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

مغشوش در فرهنگ معین

  • (مَ) [ع.] (اِمف.) ناخالص، ناسره، آشفته، پریشان.
لغت نامه دهخدا

مغشوش در لغت نامه دهخدا

  • مغشوش. [م َ](ع ص) ناسره ٔ غیرخالص. (منتهی الارب)(آنندراج). ناسره و قلب. غیرخالص و آمیخته. (از ناظم الاطباء). غیرخالص و گویند: لبن مغشوش، شیر آمیخته به آب غیرخالص. (از اقرب الموارد). هر چیز که غیرخالص باشد. (غیاث). غش دار. که در آن غش کرده اند. نبهره. باردار. پربار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
    کافور تو بالوس بد و مشک تو، ناک
    بالوس تو کافور تو مغشوش بود.
    رودکی(از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 252).
    زر مغشوش کم بهاست برنج
    زعفران مزور است زریر. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

مغشوش در فرهنگ عمید

  • غش‌دار، آمیخته‌شده، غیر خالص، ناسره،
فارسی به انگلیسی

مغشوش در فارسی به انگلیسی

  • Disorderly, Muddy, Turbid, Unorganized, Upside Down, Woolly
عربی به فارسی

مغشوش در عربی به فارسی

  • جازن , قلا بی , زنازاده , حرامزاده , چیز تقلبی ساختن (مثل ریختن اب در شیر). توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

مغشوش در فرهنگ فارسی هوشیار

  • غش دار، باردار، پربار، غیر خالص
فرهنگ فارسی آزاد

مغشوش در فرهنگ فارسی آزاد

  • مَغشُوش، آمیخته شده، غش دار، غیر خالص،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
عبارت های مشابه