معنی معصومه

لغت نامه دهخدا

معصومه

معصومه. [م َ م َ / م ِ](از ع، ص) تأنیث معصوم.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ||(اِ) از اعلام زنان است.(ناظم الاطباء). نامی از نامهای زنان.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

معصومه. [م َ م َ](اِخ)(حضرت...) لقب فاطمه دختر حضرت موسی بن جعفر(ع) است و مزار او در قم زیارتگاه شیعیان است.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به فاطمه دختر موسی بن جعفر شود.


عباس آباد معصومه...

عباس آباد معصومه. [ع َب ْ با دِ م َ م ِ] (اِخ) دهی است از دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران. واقع در 24000گزی ورامین و 6000گزی راه حاجی آباد سالاری. جلگه ای آب و هوای آن معتدل است. 120 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و صیفی است. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. مزرعه ٔ قاسم آباد و علی آبادجزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

فرهنگ فارسی هوشیار

معصومه

معصومه در فارسی مونث معصوم: نامویه، نامی تازی برای زنان ‎ (اسم) مونث معصوم، (اسم) نامی است از نامهای زنان.

فرهنگ عمید

معصومه

معصوم (زن)،

حل جدول

معصومه

خواهر امام رضا (ع)


حکیمه ، معصومه

خواهر امام رضا (ع)


معصومه آقاجانی

از بازیگران سریال رنگ شک


حکیمه، معصومه

خواهر امام رضا (ع)


حضرت معصومه

دختر امام موسی کاظم (ع)

مترادف و متضاد زبان فارسی

معصومه

پاک، بی‌گناه، باعصمت، عصمت‌پرست، پاک‌دامن

نام های ایرانی

معصومه

دخترانه، مؤنث معصوم، بی گناه و پاک

واژه پیشنهادی

کارگردان سریال معصومه

مسعود رشیدی


اثر معصومه درفشیان

آدم ها با مرگ شاعر می شوند


نویسنده کتاب معصومه شیرازی

محمد علی جمال زاده

معادل ابجد

معصومه

251

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری