معنی مصباح
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(مِ) [ع.] (اِ.) چراغ. ج. مصابیح.
فرهنگ عمید
چراغ،
ظرف یا قدحی که در آن صبوحی بخورند،
حل جدول
چراغ
مترادف و متضاد زبان فارسی
چراغ، سراج، فانوس، مشکات، نبراس
عربی به فارسی
لا مپ چراغ برق , پیاز گل , هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز , جراغ , لا مپ , مشعل , چراغ قوه , مشعل دار کردن
فرهنگ فارسی هوشیار
چراغ، سراج، ظرف یا قدحی که در آن صبوحی بخورند
فرهنگ فارسی آزاد
مِصباح، چراغ، سِراج، قدح بزرگ (جمع: مَصابِیح)،
معادل ابجد
141