معنی مصادف

مصادف
معادل ابجد

مصادف در معادل ابجد

مصادف
  • 215
حل جدول

مصادف در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

مصادف در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • مقارن، همزمان، روبرو شونده، برخورد کننده
فرهنگ معین

مصادف در فرهنگ معین

  • (مُ دِ) [ع.] (اِفا.) برخورد کننده، روبرو شونده.
لغت نامه دهخدا

مصادف در لغت نامه دهخدا

  • مصادف. [م ُ دِ](ع ص) آنکه می یابد کسی را و ملاقات می کند. (ناظم الاطباء). یابنده و بیننده. (آنندراج)(منتهی الارب). روبروشونده. برخوردکننده. راست آینده با کسی در راهی.
    - مصادف شدن، دیدار کردن. به هم رسیدن. برخورد کردن. روبرو شدن. با هم ملاقات و دیدار کردن. (از ناظم الاطباء). دچار خوردن.
    - || ناگهان یافتن. (ناظم الاطباء).
    - || تصادف کردن. مصادف آمدن. برخورد کردن. برخوردن. تلاقی کردن در زمان واحد، چنانکه مصادف شدن عید فطر با جمعه، یا عید قربان با جمعه و نوروز. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

مصادف در فرهنگ عمید

  • کسی یا چیزی که با دیگری روبه‌رو شود و برخورد کند، برخورد‌کننده، به‌هم‌رسیده، به‌هم‌برخورده،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

مصادف در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

مصادف در فرهنگ فارسی هوشیار

  • برخورد کننده، روبرو شونده
فرهنگ فارسی آزاد

مصادف در فرهنگ فارسی آزاد

  • مُصادِف، برخورد کننده (با شخصی)، روبرو شونده (به طور اتفاقی)، ایضاً: روبرو و در مُحاذاه واقع شونده،. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

مصادف در فارسی به ایتالیایی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید