معنی مشورت کردن

فارسی به انگلیسی

مشورت‌ کردن‌

Confer, Consult, Advise

فارسی به ترکی

مشورت کردن‬

istişare etmek, danışmak

فرهنگ فارسی هوشیار

مشورت کردن

همپرسیدن سگالیدن سو باردن (از ریشه پهلوی) رای زدن پند جستن (مصدر) شور کردن رای زدن: و در این معنی با ایشان مشورت کرد و چند کس از کبار و عظام ایمه ماورا ء النهر قبول کردند که هر یک درین باب کتابی کنند. . .


مشورت

رای زدن با هم، شور، کنکاش، طلاح اندیشی کردن

مترادف و متضاد زبان فارسی

مشورت کردن

رای‌زدن، رایزنی کردن، شور کردن، مشاوره کردن

حل جدول

مشورت کردن

رایزنی کردن،


مشورت

کنکاش

تبادل نظر

لغت نامه دهخدا

مشورت

مشورت. [م َش ْ وَ رَ](ع اِمص) شور و کنگاش و کنگاج.(ناظم الاطباء). سگالیدن با یکدیگر. رای زدن با هم. شور.(یادداشت مؤلف). مشوره: اما اینجا مسئلتی است و چون سخن در مشورت افکنده آمد بنده آنچه داند بگوید.(تاریخ بیهقی چ ادیب ص 284). خردمند در مشورت اگرچه دشمن بود چیزی پرسند شرط نصیحت فرونگذارد.(کلیله و دمنه). مشورت برانداختن رایهاست.(مرزبان نامه).
گفت پیغمبر بکن ای رای زن
مشورت کالمستشار مؤتمن.
مولوی.
مشورت ادراک و هشیاری دهد
عقلها مر عقل را یاری دهد.
مولوی(مثنوی چ خاور ص 24).
مشورت بازنان تباه است.(گلستان).
به پارسائی از این حال مشورت بردم
مگر ز خاطر من بند بسته بگشاید.
سعدی.
هرکه بی مشورت کند تدبیر
غالبش بر هدف نیاید تیر.
سعدی.
- مشورت کردن، کنکاش کردن و رأی خواستن و تدبیر خواستن.(ناظم الاطباء): کسی به پدرش هرمز فرستاد و حال بازنمود ومشورت کرد که چه تدبیر کند.(فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 100). ما با تو مشورت میکنیم.(کلیله و دمنه).
مشورت کردی پیمبر بسته سر
گفته ایشانش جواب و بی خبر.
مولوی.
مدبران ممالک آن طرف در دفع مضرت ایشان مشورت کردند.(گلستان).
چون دو کس مشورت کنند به هم
گوید این عیب من همی گوید.
سعدی.
با هرکه مشورت کنم از جور آن صنم
گوید ببایدت دل از این کار برگرفت.
سعدی.
هر که با دانا مشورت کند از رسوایی ایمن باشد.(از تاریخ گزیده).

فارسی به ایتالیایی

فارسی به عربی

مشورت کردن

استشر، تشاور


مشورت

استشاره، استشر، مستشار، نصیحه

فرهنگ معین

مشورت

(مَ وَ رَ) [ع. مشوره] (اِمص.) صلاح اندیشی، رایزنی.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مشورت

کنکاش، رایزنی

کلمات بیگانه به فارسی

مشورت

رایزنی

فارسی به آلمانی

فرهنگ عمید

مشورت

صلاح‌اندیشی، رایزنی،
کنکاش، کنکاج،

معادل ابجد

مشورت کردن

1220

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری