معنی مشاهیر

مشاهیر
معادل ابجد

مشاهیر در معادل ابجد

مشاهیر
  • 556
حل جدول

مشاهیر در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

مشاهیر در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • مشهوران، نام‌آوران، ناموران، نامداران
فرهنگ معین

مشاهیر در فرهنگ معین

  • (مَ) [ع.] (ص.) جِ مشهور، افراد نامی، نامداران.
لغت نامه دهخدا

مشاهیر در لغت نامه دهخدا

  • مشاهیر. [م َ](ع ص، اِ) ج ِ مشهور. (غیاث)(آنندراج)(دهار)(ناظم الاطباء). و مجازاً به معنی بزرگان و ناموران. (غیاث)(آنندراج). مردمان مشهور و معروف و شناسا. (ناظم الاطباء): چنین نبشته است بوریحان در مشاهیر خوارزم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 681). و طایفه ای از مشاهیر ایشان. به منزلت ساکنان خانه و بطانه ٔ مجلس بودند. (کلیله و دمنه). و از حال بزرگان رای و مشاهیر شهر و. (کلیله و دمنه). وزیر ابوالعباس از معارف کتاب و مشاهیر اصحاب فایق بود. توضیح بیشتر ...
  • مشاهیر. [م َ](اِخ) دهی از دهستان ویزمار باختری است که در بخش ورزقان شهرستان اهر واقع است و 148 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

مشاهیر در فرهنگ عمید

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مشاهیر در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کلمات بیگانه به فارسی

مشاهیر در کلمات بیگانه به فارسی

فرهنگ فارسی هوشیار

مشاهیر در فرهنگ فارسی هوشیار

  • مردمان مشهو. ر و معروف و شناسا
فرهنگ فارسی آزاد

مشاهیر در فرهنگ فارسی آزاد

  • مَشاهِیر، نامداران، معروفان میان مردم (مفرد: مَشهُور)،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید