معنی مستعمره
فارسی به انگلیسی
Colony, Dominion, Possession
فارسی به ترکی
sömürge
فارسی به عربی
فرهنگ معین
(مُ تَ مِ رِ) [ع. مستعمره] (اِمف.) سرزمین یا کشوری که حکومتش زیر نظر یک کشور قوی تر بیگانه باشد. ج. مستعمرات.
فرهنگ عمید
سرزمین یا کشوری که دولت بیگانهای آن را تصرف کرده باشد،
حل جدول
کلونی
کلنی
سرزمین تحت سلطه
مستعمره مهاجرنشین
کلنی
بنیانگذار مستعمره پنسیلوانیا
بن
از جزیرههای مستعمره فرانسه در دریای کاراییب
مارتینیک
مترادف و متضاد زبان فارسی
سرزمینتحتاستعمار، استعمارزده، کلنی
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
815