معنی مستشرقین

حل جدول

مستشرقین

خاورشناسان

خاور شناسان


خاورشناسان

مستشرقین


خاور شناسان

مستشرقین

فرهنگ فارسی هوشیار

مستشرقین

(تک: مستشرق) خورایشناسان (اسم) جمع مستشرق درحالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) .

لغت نامه دهخدا

لسترانج

لسترانج. [ل ِ] (اِخ) از مستشرقین بزرگ انگلیسی. رجوع به گی لسترانج شود.


لین پول

لین پول. [ل ِ] (اِخ) استانلی. از مشاهیر مستشرقین فاضل انگلیسی، مؤلف کتاب «طبقات سلاطین اسلام ». و رجوع به لن پول شود.


پراشک

پراشک. [] (اِخ) از مستشرقین معروف. مؤلف کتابی در تاریخ مادو پارس. رجوع به ایران باستان ج 1 ص 61 و 389 شود.


لن پول

لن پول. [لَم ْ] (اِخ) استانلی. از مشاهیر مستشرقین فاضل انگلیسی است و بیش از پنجاه جلد کتاب و رساله در باب تاریخ و مسکوکات سلاطین اسلام تألیف کرده که از آن جمله است: کتاب «طبقات سلاطین اسلام ». (از مقدمه ٔ ترجمه ٔ طبقات اسلام چ اقبال).


ادلف وهرموند

ادلف وهرموند. [اَ دُ وَ] (اِخ) یکی از مستشرقین نمساوی که در آکادمی شرقیه ٔ وین تدریس داشت. او راست: قاموس عربی و آلمانی که در گیسن بسال 1882م. در دو جزء مرتب کرده و بچاپ رسیده است. (معجم المطبوعات).


پوکوک

پوکوک. [پ ُ ک ُ] (اِخ) یکی از مستشرقین انگلیسی متولد بسال 1604 م. و متوفی بسال 1690 م. وی مدرس زبان عرب در آکسفورد بود و تاریخ ابوالفرج و بعض دیگر از آثار عربیه را بانگلیسی ترجمه و نقل کرده است. (قاموس الاعلام ترکی).


بنوعبدالواد

بنوعبدالواد. [ب َ ع َ دُل ْ] (اِخ) سلسله ای از سلاطین طلمسان (تلمسان). و ابن خلدون را در تاریخ این سلسله کتابی است بنام بغیهالروّاد فی ذکر الملوک من عبدالواد. و این کتاب را بارژرس کاهن از مستشرقین فرانسه در دو جلد ترجمه و در سال 1904- 1912 در الجزایر چاپ کرده است. (یادداشت بخط مؤلف).


استانلی لین پول...

استانلی لین پول. [اِ لی ل ِ] (اِخ) از مشاهیر مستشرقین انگلیسی، مؤلف بیش از پنجاه کتاب و رساله در باب تاریخ و مسکوکات سلاطین اسلام و از جمله «طبقات سلاطین اسلام » که طبع جدید آن بسال 1924 م. صورت گرفته و عباس اقبال آنرا بفارسی ترجمه کرده وبسال 1312 هَ. ش. در مطبعه ٔ مهر بچاپ رسیده است.


لیدن

لیدن. [ل َ دِ] (اِخ) شهری به کشور هلند و به زبان فرانسه لید خوانده شود. دارای 27000 تن سکنه و شهری بسیار صنعتی و دارای دانشگاهی مشهور و کتابخانه ٔ معتبر و کلکسیونهای علمی و باستانی بسیار و آن موطن ژرار دو و رامبران و ژان استین و دزی است و بدانجا کتب فارسی بسیار توسط مستشرقین طبع و نشر شده است.


تپه حصار

تپه حصار. [ت َپ ْپ َ ح ِ] (اِخ) تپه ای است به هشت میلی جنوب دامغان که عده ای از مستشرقین از آن جمله هوتوم شنیدلر و ویلیام جکن عقیده داشتند که محل شهر صددروازه در آنجا است و در سالهای 1931- 1933 م. دکتر شمیدت بخرج دانشگاه فیلادلفیا در آنجا کاوشهایی کرد و نتیجه ای نگرفت ولی اشیاء زیادی از اسلحه و ادوات بدست آورد. رجوع به ایران باستان ج 2 صص 1621 و ج 3 ص 2645- 2646 شود.

معادل ابجد

مستشرقین

1160

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری