معنی مزیات
حل جدول
لغت نامه دهخدا
مزیة
مزیه. [م َ زی ی َ](ع اِمص، اِ) فزونی.(منتهی الارب از ماده ٔ «م زو»). فضیلت. ج، مزیات و مزایا.(اقرب الموارد). فضیلت و افزونی. کل شی ٔ تمامه و کماله. ج، مزایا.(دهار). فضیلت.(مهذب الاسماء). مزیت. افزونی. زیادتی. و رجوع به مزیت شود.
معادل ابجد
مزیات
458
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.