معنی مرگ موش
لغت نامه دهخدا
مرگ موش. [م َ گ ِ](ترکیب اضافی، اِ مرکب) چیزی است مانند زاج زرد و به عربی رهج الفار و سم الفار و تراب الهالک خوانند.(برهان). ترجمه ٔ سم الفار که دوائی است کشنده ٔ موش.(آنندراج). چون نمک بی مزه سنگی است که زهر است ویژه ٔ موش را. داروی موش. شک. رهج الفار. هالوک. هاکول. حرفقان. زرنی. زرنیخ. زرنیق. زرنیخ سفید. ارسانیسوس. اکسید سفیدرنگ ارسنیک را گویند که در اصطلاح شیمی به نام انیدرید ارسنیو خوانده میشود. فرمول شیمیائیش As2O3 میباشد. سم بسیار شدیدی است که جهت از بین بردن موش مواد غذائی را با آن مخلوط کنند و در سوراخ موش گذارند، موشها پس از خوردن سم به فاصله ٔ کمی تلف میشوند. || کنایه از ماده ٔ مخدر از قبیل بنگ و غیره است و در بیت ذیل ممکن است کنایه از شراب باشد:
بیا ساقی آن دشمن هش بیار
از آن مرگ موش خردکش بیار.
ملافوقی یزدی(آنندراج).
- مرگ موش عملی، اسم فارسی دیگ بردیگ است.(فهرست مخزن الادویه). و آن زرنیخ و آهک و زنجار و زیبق است که مجموع را سائیده در دو دیگ مضاعف تصعید کنند و آن از جمله ٔ سمومات قویه و تند است.(از تحفه ٔ حکیم مؤمن).
- مرگ موش کانی، اسم فارسی شک است.(فهرست مخزن الادویه). رجوع به شک شود.
موش
موش. (اِ) جانور چارپای کوچکی از حیوانات قاضمه که دمبی دراز دارد و در همه جای کره ٔ ارض فراوان است. (از ناظم الاطباء). جانوری است معروف که به عربی فاره گویند. (آنندراج) (برهان). پستانداری است کوچک از راسته ٔ جوندگان که مواد غذایی خود را با حرکت آرواره ٔ تحتانی خرد می کند. برای فرسودن و جلوگیری از نمو شدید و دایمی ثنایا چیزهای سخت از قبیل دانه ها و فرشها و کتابها و لباسها را می جود، از این رو حیوانی موذی و خطرناک است. انواع زیادی دارد. موش خانگی ماده در یکماه و نیمگی قابل باروری است و دوران بارداری اش سه هفته است و در هر دفعه بین 6 تا 10 بچه می زاید و بدین صورت با تکثیر فوق العاده خطر و خسارت فراوانی برای انسان دارد. عوام گویند: موش از عطسه ٔ خوک زاده است چنانکه گربه از عطسه ٔ شیر پدید آمده است. فار. فأر. فأره. فویسقه. قرنب. ام راشد. ابوزباب. ثعبه. بر. (از یادداشت مؤلف). قفه. عفه. قنطریس. (منتهی الارب). قرنب. (منتهی الارب) (دهار). فصعاء. سقطیم. قنفذ. قطرب. قطروب. فنقع. قنقع. دثیمه. شیام. فأره. (منتهی الارب). ام راشد. (منتهی الارب) (مرصع).رکس. رکیس. (منتهی الارب). فاره. (دهار). رثیمه. هاقل، موش نر. درص، بچه ٔ موش. زنبور؛ موش بزرگ. زباب، موش سرخ مو؛ جلهم، موش کلان. (منتهی الارب):
گفت دینی را که این دینار بود
کاین فژاگن موش را پروار بود.
رودکی.
برانگیخت باره برآورد جوش
فرورفت دستش به سوراخ موش.
(ملحقات شاهنامه).
گرچه موش از آسیا بسیار دارد فایده
بی گمان روزی فرو کوبد سرش خوش آسیا.
ناصرخسرو.
تو چو موش از حرص دنیا گربه ٔ فرزندخوار
گربه را بر موش کی بوده ست مهر مادری.
سنائی.
به چاه التفات نمود موشان سیه و سپید دید. (کلیله و دمنه). موش مردم را همسایه و همخانه است. (کلیله و دمنه).
بدان قرابه ٔ آویخته همی مانم
که در گلو ببرد موش ریسمانش را.
خاقانی.
گویی اندر کف زحل موش است
یا پلنگی است بر سر تیغش.
خاقانی.
در او دو موش ملاقی شوند اگر با هم
ز هم گذشت نیارند از یمین و یسار.
قاآنی.
- سوراخ موش، نقب و سوراخی که موش بکند و در آن زید. (از یادداشت مؤلف).
- || کنایه است از اتاق و هر جای تنگ. (از یادداشت مؤلف).
- کلاکموش، موش صحرایی و دشتی. رجوع به ماده ٔ کلاکموش شود.
- کورموش، موش کور. رجوع به ترکیب موش کور شود.
- مثل شاش موش، آبی سخت باریک. (یادداشت مؤلف).
- مثل موش، ترسان و حقیر. (از امثال و حکم دهخدا).
- مثل موش آب کشیده، سراپا خیس از قرار گرفتگی در باران تند یا افتاده بودن با لباس در آب.
- مثل موش روی (سر) قالب صابون، دوزانو و جمع و راست نشسته. (یادداشت مؤلف).
کلمات ذیل با کلمه ٔ «موش » ترکیب شده است: تله موش. پیازموش. گوش موش. بیدموش. بیش موش. (یادداشت مؤلف). رجوع به هر یک از ترکیبات بالا در جای خود شود.
- موش به عصا راه رفتن، با همه آمادگی نیازمند یاری و دستگیری بودن بسبب دشواری کار یا سختی راه یا فقدان وسایل:
اینجا موش به عصا راه می رود. (امثال و حکم دهخدا) (از جامعالتمثیل).
رسید کار به جایی ز ضعف و بی قوتی
که موش خانه ٔ من راه می رود به عصا.
ظهوری ترشیزی (از آنندراج).
- موش پرنده، سنجاب. (ناظم الاطباء).
- موش تو آش انداختن، در تداول عامه کنایه است از ادعای شرکت و دخالت در کاری داشتن کسی بی آنکه واقعاً دخالت مؤثری در آن داشته باشد. (از یادداشت مؤلف) (از فرهنگ لغات عامیانه).
- موش خرما، ظرفی خرد شبیه موش که از خوص کنند و به خرما انبارند و کودکان را دهند. ظرف کوچک که از خوص بافند به شکل موش و در آن خرما کنند. (یادداشت مؤلف).
- موش در انبان داشتن، کنایه از غارت و تاراج شدن. مثل گربه در انبارداشتن. (آنندراج):
خدایگانا آن بدسگال روبه باز
که دارم از حیلش موش غصه در انبان.
شرف الدین شفایی (از آنندراج).
- موش دشتی، موش صحرایی. قسمی از موش که پشتش سرخ و شکمش سپید و قدش دراز و دستهایش کوتاه و بیشتر جست و خیز می کند و کمتر می دود و تازیان آن را شکار کرده می خورند. (ناظم الاطباء). جرذ. ام ادراص. موش دوپا. موش سلطانی. موش صحرایی. جرد. (یادداشت مؤلف). عرم. (ترجمان القرآن). یربوع. (دهار). یربیع. (دهار). به فارسی یربوع است. (تحفه ٔ حکیم مؤمن):
موش دشتی مگر ز شاخ بلند
دیده بد آخته کدویی چند.
نظامی.
شفاری، موش دشتی که بر گوش موی دارد. درص، بچه ٔ موش دشتی. (منتهی الارب).
- موش دوپا (دوپای)، یک قسم حیوانی شبیه به موش و از حیوانات قاضمه که دو دست آن بسیار کوتاه و دو پایش دراز است. (ناظم الاطباء). گونه ای موش صحرایی که جزو دسته کلاووها محسوب می شود. دستهای این حیوان نسبت به پاهایش بسیار کوچک است و وجه تسمیه از این رو است. به علاوه در هنگام خطر با سرعت و جست و خیز بر روی دو پا از خطر می گریزد. دمش قوی و دراز است و وقتی روی دو پا می ایستد تکیه گاه اوست. کلاوو. موش دشتی. یربوع. موش صحرایی. (یادداشت مؤلف). جرذ. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). یربوع. (بحر الجواهر). و رجوع به یربوع و ترکیب موش دشتی شود.
- موش را آب کشیده خوردن، حرامی را به ظاهر حلال کردن خواستن. کنایه است از بی اعتقادی به مبانی و اصول و ظاهرسازی.
- موش سلطانی، موشی باشد به مقدار جثه ٔ بچه ٔ سگ. (آنندراج). حیوانی است زردرنگ و در اطراف اراک و سلطانیه و خراسان فراوان است. موش سلطانیه. (یادداشت مؤلف).
- موش سیاه، یکی از گونه های موش کوچک بیابانی که رنگ آن سیاه است. و رجوع به ترکیب موش کوچک بیابانی شود.
- موش صحرایی، موش دشتی. (ناظم الاطباء). ام اراص. (منتهی الارب). و رجوع به ترکیب موش دشتی شود.
- موش کر، زبابه. (مهذب الاسماء) (یادداشت مؤلف). زباب. (مهذب الاسماء). رجوع به زباب شود.
- موش کشتن در کاری، کنایه است از موشک دوانیدن. فتنه برانگیختن. آتش فتنه و غوغا برپا کردن. (از یادداشت مؤلف). مانعایجاد کردن در کاری. سوسه آمدن. مانع انجام کاری شدن.
- موش کوچک بیابانی، گونه ای موش که در ییلاقها و نقاط مزروعی می زید و رنگش از موش خانگی تیره تر و کمی از آن بزرگتر است. گونه های تیره رنگ این موش را به نام موش سیاه نیز می نامند.
- موش کور، پستانداری است کوچک از راسته ٔ حشره خواران به طول 15 سانتی متر که ظاهری شبیه به موش دارد و چون چشمهایش بسیار ریز و در زیر موهای ناحیه ٔ سرپنهان است موش کورش خوانده اند. این جانور با دستهای قوی خود در زیر زمین دالانهای مخصوص برای خود می کند و در آنها می زید و بر خلاف موش، حیوانی مفید است که کرمها و حشرات موذی را می خورد. خلد. انگشت برک. جانوری است که در زیر زمین خانه کند و بیخ نباتات خورد و به شیرازی انگشت برک خوانندش. گوشتش زهر قاتل است. (از برهان). جلد. (منتهی الارب) (تحفه ٔ حکیم مؤمن). جلد و خلد. (هر دو کلمه در لغت نامه های عرب آمده است. و ظاهراً یکی تصحیف دیگری است). کورموش. (یادداشت مؤلف). جانوری است معروف که به هندی آن را چهچوندر خوانند. (آنندراج).
- || شب پره، خفاش. (ناظم الاطباء). خلد. (منتهی الارب). شب پره را گویند که مرغ عیسی است. (برهان). خفاش را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). مرغ عیسی. خطاف. خفاش. شب پره. شب کور. وطواط. (یادداشت مؤلف). قسمی از موش که به روز کور باشد و به شب بینا. (غیاث):
به رغم دشمنم ای دوست سایه ای به سر افکن
که موش کور نخواهد که آفتاب برآید.
سعدی.
ز خورشید پنهان شود موش کور
که جهل است با آهنین پنجه زور.
سعدی (بوستان).
- موش موش کردن، شاید صورتی دیگر از موس موس کردن یا موش موشک بازی کردن باشد. (فرهنگ لغات عامیانه).
- موش و گربه، دو ضد. دو مخالف. دو آشتی ناپذیر.
- || (اِخ) افسانه ای است معروف. افسانه ٔ معروف که عبید زاکانی هم آن را منظوم ساخته است. (از یادداشت مؤلف). مجلسی نیز موش و گربه ای دارد.
- موش و گربه بازی درآوردن، کسی را به تدریج و زجر کشتن. به ظاهر با کسی مدارا کردن و در باطن قصد کشتن او را داشتن چنانکه گربه با موش چنان کند یعنی با او بازی کند تا با اشتها و لذت بیشتر بخوردش. (از یادداشت مؤلف).
- امثال:
دو موش اگر با هم دعوا کنند سر یکیشان به دیوار می خورد. (امثال و حکم دهخدا).
صد گربه و یک موش. (امثال و حکم دهخدا).
مگر موشها را شیر داده ای. (امثال و حکم دهخدا).
موش به سوراخ نمی رفت، جاروب به دم خود بست. (یادداشت مؤلف):
نمی شد موش در سوراخ کژدم
به یاری جایروبی بست بر دم.
نظامی.
تنگ بد جای موش در سوراخ
بست جاروب نیز بر دنبال.
کمال الدین اسماعیل (از امثال و حکم).
گر موش به سوراخ به دشواری رفت
جارو به دمش چگونه می آرد بست.
آصف ابراهیمی (از امثال و حکم).
موش را جان کندن گربه را بازی. (امثال و حکم دهخدا).
موش زنده به از گربه ٔ مرده. (امثال و حکم دهخدا).
موش. [] (اِ) گریه و نوحه باشد. (برهان). گریه و زاری باشد. (آنندراج).
فارسی به انگلیسی
Rat Poison
حل جدول
سمالفار
ارسنیک، سم الفار
ارسنیک
هالوک
سم الفار
سم الفار، آرسنیک
ارسنیک، مرگ موش
سم الفار
ارسنیک ، مرگ موش
سم الفار
واژه پیشنهادی
هاکول
فرهنگ عمید
مردن، موت،
[مجاز] نیستی، فنا،
* مرگ موش: (شیمی) = آرسنیک
* مرگومیر: = مرگامرگ
* مرگ پایآگیش: [قدیمی] مرگ که پاپیچ همه کس شود،
موش
پستانداری کوچک و جونده با دم دراز و گوشهای بزرگ،
* موش دوپا: (زیستشناسی) نوعی موش صحرایی با دستهای کوتاه و پاهای بلند که با کمک پاهای خود میجهد، کلاکموش،
* موش کور: (زیستشناسی)
پستانداری کوچک با پوزۀ باریک، پنجۀهای قوی، چشمهای بسیارریز و ضعیف،
[قدیمی] خفاش: (ز خورشید پنهان شود موش کور / که جهل است با آهنینپنجه زور (سعدی۱: ۱۱۳)،
تعبیر خواب
تعبیر خواب دیدن موش در خواب بیانگر مسائل و موضوعات تهدید آمیزی است که در زندگی بیننده خواب در جریان هستند بدون آنکه او از ماهیت ان خبر داشته باشد. البته تعبیرگران اسلامی موش را زنی خیانتکار و دزد تعبیر کردهاند.
آنچه که منفی یا بیماری زا باشد، ترس یا اضطراب، غرایز ترسناک، بیماریهای جسمانی یا نگرانی درباره سلامتی همگی از نمادهایی است که با دیدن موش در خواب بایستی به تطبیق آن با شرایط زندگی خود بپردازیم. شاید این گونه رویاها نشان دهنده درک شهودی درباره خائن بودن دیگری که مخفیانه پشت سر شما کارهایی علیه تان انجام میدهد باشد.
کارل گوستاو یونگ میگوید:
دیدن موش در خواب شما بیانگر ترس، بی حوصلگی، بی اهمیتی و نبود خشم است. شما حس ناکافی بودن و ترسی را تجربه میکنید که مناسب نیست. خواب ممکن است به شما بگوید که شما زمان زیادی را صرف میکنید که رد پای کسی را پنهان کنید. تعبیر دیگر این است که موش نمادی از ناراحتیها و ناملایمتیهای کوچک است.
شاید شما به مسائل کوچک یا مسائل بی اهمیت اجازه میدهید که روی شما تاثیر تمام و کمال بگذارد (مثل خوره شما را بخورد). خواب ممکن است جناسی از موس کامپیوتر و ارتباط شما با کار یا دنیای مجازی باشد
دیدن موش مرده در خوابتان بیانگر این است که به مسائل کوچک اجازه نمیدهید که شما را آزار دهد. شما به ترس هاتان اجازه نمیدهید که به چیزی که میخواهید راه یابند. تعبیر دیگر این است که موش مرده بیانگر این است که چیزی هست که شما برای مدت طولانی نادیده ش. گرفته اید یا فراموشش کرده اید
خواب دیدن اینکه شما یا کسی، یک موش را میخورد بیانگر این است که چیزی وجود دارد که مدام سر وجدان شما غر میزند (وجدان شما را میآزارد). شما نیاز دارید که این بار را از روی سینه تان بردارید.
خواب دیدن اینکه موش تعقیب میشود بیانگر این است که شما روی پای خود نمیایستید. شما به دیگران اجازه میدهید که به هرکجا میخواهند هلتان دهند.
تعبیر خواب موش
اکثر معبرین موش را به زنی خیانتکار و دزد تعبیر کردهاند. زنی که نمیتوان به آن اعتماد کرد. ظاهری فریبنده همراه با باطنی فریبکار از ویژگیهای این زن است. مطیعی تهرانی درباره دیدن موش در خواب میگوید:
اگر بیننده خواب موشی ببیند با چنین زنی سر و کار پیدا میکند و اگر این موش در خانه خودش باشد نوشتهاند زنی با این پلیدیها در خانهاش هست یا حضور پیدا خواهد کرد. اگر موش در اتاق شما باشد زنی دزد اهل خانه شماست که نباید به او اعتماد داشته باشید. اگر در خواب موشی از پاچه شلوار شما افتاد و گریخت و رفت زنی فاسد و فاجر را از خود می رانید و دور میکنید.
در کتاب فرهنگ تفسیر رویا آمده است:
موش در خواب نمایانگر این است که چیزهای تهدید آمیزی در زندگی شما در جریان هستند بدون آنکه چیستی آنها واضح باشد، دیدن نیمه پنهان خود رویابین با دیگران، نیمه شریرانه طبیعت آدمی، آلودگی و ژولیدگی، زمان مانند موشی زندگی شما را میجود و میفرساید حتی میتواند بیانگر بخشهای ناخوشایند زندگی رویابین باشد.
یوسف نبی علیه السلام گوید:
دیدن موش جنگ زن باشد
دیدن موش دزد است که از خانه او دزدی کرده
آنلی بیتون میگوید:
دیدن موش در خواب، نشانه روبرو شدن با اختلافات خانوادگی و بی وفایی دوستان است. کارها وضعیت دلسرد کننده ای خواهد داشت.
اگر خواب ببینید موشها از شما فرار میکنند، نشانه آن است که تلاشهای شما بی ثمر خواهد ماند.
اگر دختری خواب موش ببیند، نشانه آن است که دشمنانی پنهانی دارد که به او نیرنگ خواهند زد. اگر داخل لباس خود موش ببیند، علامت آن است که در اثر انجام دادن کاری رسوا خواهد شد.
جابر مغربی میگوید: تعبیر خواب موش صحرائی و خانگی یکسان میباشد.
تعبیرگری میگوید: تعبیر خواب موش، زنی است که به ظاهر باحجاب میباشد ولی در باطن فاسق است.
تعبیر خواب تله موش
یونگ میگوید:
دیدن تله موش در خوابتان بیانگر این است که نیاز دارید محتاطتر باشید. به کسانی که زیادی میخواهند بهتان کمک کنند همیشه خوش بین نباشید. تعبیر دیگر این است که تله موش نمادی از نبوغ، بینش و خلاقیت است. شما نیاز دارید که به دنبال شیوهی بهتری برای انجام چیزی باشید.
خواب دیدن اینکه تله موش کار می گذارید بیانگر این است که مخالفانتان را گول خواهید زد و از آنها زرنگتر خواهید بود.
خواب دیدن اینکه با تله موش، موش میگیرید بیانگر این است که از شما سو استفاده میشود.
تعبیر خواب موش رنگی
تعبیرگری میگوید: اگر در خواب ببینی موشهای یک رنگ بسیاری در خانه تو جمع شدهاند، تعبیرش این است که به تعداد آنها زنها در خانه تو جمع میشوند.
لوک اویتنهاو میگوید: موش سفید: ازدواج موفق
اچ میلر مىگوید: دیدن موش سفید در خواب، نشانهى نگرانى در انجام یکى از کارها مىباشد. اگر در خواب مشاهده کنید موش صحرایى گرفتهاید، نشانهى آن است که با یکى از دوستان خود دچار مشکل مىشوید.
تعبیر خواب سوراخ موش و گرفتن آن
مطیعی تهرانی: اگر سوراخ موشی ببینید مالی از شما برده میشود که می دانید چه کسی برده ولی نمیتوانید ثابت کنید که او ربوده و سارق مال شما یک زن خائن است.
لوک اویتنهاو: در درون یک تله موش: دشمن شکست خورده
جابر مغربی میگوید: اگر در خواب ببینی موش گرفتهای، تعبیرش این است که با زنی فاسق ازدواج میکنی.
یونگ میگوید: دیدن سوراخ موش در خوابتان بیانگر جنبهی پنهان خودتان است که مشتاق نیستید تاییدش کرده یا با آن روبرو شوید. با وجود اینکه میدانید که خوب نیست که ازین مساله دوری کنید، به انجامش ادامه میدهد. اگر به آن رسیدگی نکنید از کنترلتان خارج میشود.
تعبیر خواب موش درون رختخواب
جابر مغربی میگوید:
اگر در خواب ببینی در رختخواب تو موش وجود دارد، تعبیرش این است که با زنی قصد فساد خواهی کرد.
اگر ببینی رختخواب تو را موش جویده و سوراخ کرده است بین زن تو و شخص بد و نادرستی رابطهای بوجود میآید و زن تو به فساد راضی میشود.
تعبیر خواب خارج شدن موش از بدن
جابر مغربی میگوید: اگر زنی در خواب ببیند که از فرج او موش بیرون آمده است، صاحب فرزندی دختر که بدکردار است میشود.
ابن سیرین میگوید: اگر مردی در خواب ببیند که از آلت مردی او موش بیرون آمده است، صاحب فرزندی دختر که بدکردار است و هیچ خیری ندارد خواهد شد.
ابراهیم کرمانی میگوید:
اگر در خواب ببینی از گلوی تو موش بیرون آمده است، تعبیرش این است که صاحب فرزندی پسر میشوی.
اگر ببینی از سوراخ بینی یا گوش یا مقعد تو موش بیرون آمده است صاحب فرزندی دختر که بدکردار است خواهی شد.
تعبیر خواب خوردن گوشت موش
جابر مغربی میگوید: اگر ببینی گوشت موش را خوردهای مال و اموال زن بد و مفسدی را مصرف میکنی.
تعبیر خواب کشتن موش
یونگ: خواب دیدن اینکه یک موش را میکشید یا به دام میاندازید بیانگر این است که دیگران از مسائل کوچک در زندگی شما، چیز بزرگی میسازند (از کاه کوه میسازند)
اچ میلر: کشتن موش کور در خواب، بیانگر ناراحتى و نگرانى است.
آنلی بیتون: کشتن موش در خواب، نشانه پیروزی بر دشمنان است.
معادل ابجد
606