معنی مرصوص

مرصوص
معادل ابجد

مرصوص در معادل ابجد

مرصوص
  • 426
حل جدول

مرصوص در حل جدول

فرهنگ معین

مرصوص در فرهنگ معین

  • (مَ) [ع.] (اِمف.) استوار، محکم.
لغت نامه دهخدا

مرصوص در لغت نامه دهخدا

  • مرصوص. [م َ](ع ص) نعت مفعولی از مصدر رَص ّ. رجوع به رص شود. استوار کرده شده. (غیاث)(آنندراج). استوار. محکم. متصل. منضم. پیوسته: اساس آن خصوصیت بغایت محکم و مرصوص(جامعالتواریخ رشیدی). || بنیادی استوار. (منتهی الارب). بنای به ارزیز برآورده شده. (غیاث)(آنندراج). مطلی به رصاص: ان اﷲ یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص. (قرآن 4/61). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

مرصوص در فرهنگ عمید

فرهنگ فارسی هوشیار

مرصوص در فرهنگ فارسی هوشیار

  • محکم، متصل، پیوسته، استوار
فرهنگ فارسی آزاد

مرصوص در فرهنگ فارسی آزاد

  • مَرصُوص، محکم، استوار، با بندهای سربی محکم شده و بهم پیوسته، ایضاً: پُر گلوله، پر گلوله سُربی،. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید