معنی مراد

مراد
معادل ابجد

مراد در معادل ابجد

مراد
  • 245
حل جدول

مراد در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

مراد در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آرزو، تقاضا، حاجت، خواهش، غرض، قصد، کام، مقصد، مقصود، منظور، منوی، نیت، وایه، پیر، پیشوا، رهبر، شیخ، قطب، خواسته، مطلوب. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

مراد در فرهنگ معین

  • منظور، مقصود، خواسته، اراده شده. [خوانش: (مُ) [ع.] (اِمف.)]
لغت نامه دهخدا

مراد در لغت نامه دهخدا

  • مراد. [م ُ] (ع اِ) (از «رود») نعت مفعولی از اِراده. آرزو. کام. خواسته. بویه. خواهش:
    چون جامه ٔ اشن به تن اندر کند کسی
    خواهد ز کردگار بحاجت مراد خویش.
    رودکی.
    بقا بادش چنان کو را مراد است
    همی تا چرخ گردون را مدار است.
    عنصری.
    رزبان برزد سوی رز گامی را
    غرضی را و مرادی را کامی را.
    منوچهری.
    گفت مرادی دیگر است اگر آن حاصل شود هر چه به من رسیده است بر دلم خوش شود. (تاریخ بیهقی).
    تا به تازه گشتن اخبارسلامتی خان و رفتن کارها بر قضیت مراد لباس شادی پوشیم. توضیح بیشتر ...
  • مراد. [م َ] (ع اِ) جای آمد و شد کردن شتران. (منتهی الارب). مکان ریادالابل. (از اقرب الموارد). || مرادالریح، جای آمد و شد کردن باد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || گردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). عنق. (از اقرب الموارد). گلو. (ناظم الاطباء). || جای طلب. (یادداشت مؤلف). توضیح بیشتر ...
  • مراد. [م َ رادد] (ع ص، اِ) ج ِ مُرِدّ. (اقرب الموارد). رجوع به مُرِدّ است. توضیح بیشتر ...
  • مراد. [م َرْ را] (ع اِ) گردن. (منتهی الارب). عنق. (اقرب الموارد). ج، مَرارید. توضیح بیشتر ...
  • مراد. [م ِ] (اِ) نام سنگی باشد بسیار عجیب و از حرکت آفتاب الوان مختلفه در او ظاهر میگردد یعنی هر ساعت به رنگی می نماید و آن را به لغت سریانی سروطالیس می گویند یعنی سنگ پرنده، زیرا که در هوا از بخار لطیف متولد شود و باد آن را از جهتی به جهتی افکند. گویند مادام که آفتاب فوق الارض باشد هر که آن سنگ را با خود دارد شیاطین تابع وی می شوند. (برهان قاطع). رجوع به نزههالقلوب شود. توضیح بیشتر ...
  • مراد. [م ُرْ را] (ع ص، اِ) ج ِ مارِد. (از اقرب الموارد). رجوع به مارد شود. توضیح بیشتر ...
  • مراد. [م ُ] (اِخ) نام تیره ای است از طایفه ٔ عکاشه ٔ ایل هفت لنگ. رجوع به جغرافیایی سیاسی کیهان ص 74. و رجوع به هفت لنگ شود. توضیح بیشتر ...
  • مراد. [م ُ] (اِخ) ابن علی بن داودالحسینی ازبکی بخارائی، متولد سال 1050 و متوفی 1123 هَ. ق. مؤسس مدرسه ٔ مرادیه ٔ دمشق و مؤلف کتاب «المفردات القرآنیه » به عربی و فارسی و ترکی و مصنف «سلسله الذهب فی السلوک والادب » است. در سمرقند به دنیا آمد، درسی سالگی پاهایش فلج شد به هندوستان مهاجرت کرد و به طریقت صوفیان نقشبندی پیوست. سپس به عراق و ایران ومکه و مصر سفر کرد، بعد از سال 1080 در دمشق سکونت گزید و در سال 1092 سفری به قسطنطنیه کرد و پس از پنج سال اقامت در آن شهر، از سلطان مصطفی خان اقطاعی در دمشق گرفت و بدانجا بازگشت و مدرسه ٔ مرادیه و مسجدو مدرسه ٔ نقشبندیه را در آنجا بنا و تأسیس کرد. توضیح بیشتر ...
  • مراد. [م ُ] (اِخ) ابن مالک بن أددبن زید، کهلانی از قحطانیه، جد جاهلی یمانی است. از فرزندان وی اند: فروه مسبک، صحابی پیغمبر، و شریک بن عمرو، و اویس قرنی، و قیس بن هبیره، معروف به ابن مکشوح و بسیاری دیگر از معاریف جاهلیت و اسلام. (از الاعلام زرکلی ج 8 ص 82). رجوع به جمهره الانساب ص 382 و الفائق زمخشری ج 2 ص 68 و اللباب ج 3 ص 118 و التاج ج 2 ص 500 و معجم قبائل العرب ص 1066 شود. توضیح بیشتر ...
  • مراد. [م ُ] (اِخ) سلطان مراد اول، از سلاطین عثمانی است. وی از 769 تا 791 هَ. ق. بر اناطولی و بالکان و ممالک عربی حکمرانی کرد. رجوع به سلسله های اسلامی ص 208 شود. توضیح بیشتر ...
  • مراد. [م ُ] (اِخ) سلطان مراد دوم، از سلاطین عثمانی است. وی از 848 تا 850 و از 850 تا 855 هَ. ق. بر ممالک عثمانی سلطنت کرد. رجوع به سلسله های اسلامی ص 208 شود. توضیح بیشتر ...
  • مراد. [م ُ] (اِخ) سلطان مراد سوم، از سلاطین عثمانی است و از 982 تا 1003 هَ. ق. سلطنت کرد. رجوع به سلسله های اسلامی ص 209 شود. توضیح بیشتر ...
  • مراد. [م ُ] (اِخ) سلطان مراد چهارم، از سلاطین عثمانی است. دوران سلطنت وی از 1032 تا 1049 به طول انجامید. رجوع به سلسله های اسلامی ص 209 شود. توضیح بیشتر ...
  • مراد. [م ُ] (اِخ) سلطان مراد پنجم، از سلاطین عثمانی است در سال 1293 بر ممالک عثمانی سلطنت کرد. رجوع به سلسله های اسلامی ص 210 شود. توضیح بیشتر ...
  • مراد. [م ُ] (اِخ) دهمین و سیزدهمین امرای آق قویونلو است، وی از سال 903 تا 905 هَ. ق. و بار دیگر از 907 تا 908 حکمرانی کرده است. (از یادداشت مؤلف). در 903 به حکمرانی قم و از 907 تا914 حکمران یگانه شد. (از سلسله های اسلامی ص 252). توضیح بیشتر ...
  • مراد. [م ُ] (اِخ) دوازدهمین از خانان خوقند است، از 1261 تا حدود 1265 هَ. ق. (یادداشت مؤلف). توضیح بیشتر ...
  • مراد. [م ُ] (اِخ) مرادخان زند، از سرداران زندیه است، ابتدااز سرکردگان سپاه کریم خان زند (وکیل الرعایا) بود، سپس به خدمت علی مرادخان زند در آمد و در سال 1194 هَ. ق. از طرف او با سپاهی مأمور فتح شیراز شد و پس از فتح شیراز به حکومت همدان منصوب گشت و سرانجام درسال 1197 هَ. ق. در جنگی با سپاهیان آغامحمدخان قاجار کشته شد. رجوع به شرح حال ایران ج 4 ص 60 شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

مراد در فرهنگ عمید

  • خواسته، آرزو،
    مقصود، منظور،
    (اسم، صفت) (تصوف) پیر،
    آنچه موجب کامرانی و موفقیت شود،
    * مراد طلبیدن: (مصدر متعدی) [قدیمی] درخواست کردن حاجت: خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم / به ‌ره دوست نشینیم و مرادی طلبیم (حافظ: ۷۳۸)،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

مراد در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

مراد در فارسی به عربی

  • امنیه، فحوی، هدف
نام های ایرانی

مراد در نام های ایرانی

  • پسرانه، خواست، آرزو، منظور، مقصود
گویش مازندرانی

مراد در گویش مازندرانی

فرهنگ فارسی هوشیار

مراد در فرهنگ فارسی هوشیار

  • آرزو، کام، خواسته، خواهش
فرهنگ فارسی آزاد

مراد در فرهنگ فارسی آزاد

  • مُراد، خواسته شده، اراده شده -مقصود و منظور (اسم مفعول از اِرادَه)،. توضیح بیشتر ...
فارسی به آلمانی

مراد در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید