معنی مدون

مدون
معادل ابجد

مدون در معادل ابجد

مدون
  • 100
حل جدول

مدون در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

مدون در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • تالیف، تدوین‌یافته، گردآوری‌شده، مرتب، منسجم
فرهنگ معین

مدون در فرهنگ معین

  • (مُ دَ وَّ) [ع.] (اِمف.) تدوین شده، گردآورده شده.
لغت نامه دهخدا

مدون در لغت نامه دهخدا

  • مدون. [م ُ] (ع مص) بجائی مقیم شدن. (تاج المصادر بیهقی). پیوسته و همیشه ماندن بجای و مقیم شدن. (از منتهی الارب). اقامت کردن در مکانی. (از اقرب الموارد). || درآمدن در شهری. (از منتهی الارب). رسیدن به شهری. (از اقرب الموارد). توضیح بیشتر ...
  • مدون. [م ُ دَوْ وَ] (ع ص) جمعکرده شده. (آنندراج) (غیاث اللغات). مکتوب در دیوان. دیوان انشأکرده شده و فراهم آمده. (از متن اللغه). دردیوان نبشته. مجموع. مضبوط. نعت مفعولی است از تدوین:
    منت برد عراق و ری از من بدین دو جای
    بحری ز نظم و نثر مدون درآورم.
    خاقانی.
    مقامات و مقالات ایشان مدون است. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 282). و او را [بهرام گور را] شعر تازی است بغایت بلیغ و اشعار او مدون است. (لباب الالباب از فرهنگ فارسی معین). توضیح بیشتر ...
  • مدون. [م ُ دَوْ وِ] (ع ص) ترتیب دهنده ٔ دیوان. (آنندراج). دیوان پرداز. نعت فاعلی است از تدوین. رجوع به تدوین شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

مدون در فرهنگ عمید

  • فراهم‌آورده‌شده، جمع‌آوری‌شده،
    ویژگی اشعار و مطالبی که جمع‌آوری کرده باشند،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

مدون در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

مدون در فرهنگ فارسی هوشیار

  • فراهم آورده شده، جمع آوری شده، تدوین شده
فرهنگ فارسی آزاد

مدون در فرهنگ فارسی آزاد

  • مُدَوَّن، تدوین گردیده، به شکل کتاب درآمده، جمع آوری شده، ثبت و درج شده،. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید