معنی مدبرانه
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
صفت استادانه، ماهرانه، هوشمندانه، هوشیارانه، توام باتدبیر، چارهگرانه، اندیشمندانه
استادانه
بامهارت، زیرکانه، ماهرانه، مدبرانه،
(متضاد) ناشیانه
ماهرانه
استادانه، بامهارت، رندانه، زیرکانه، متبحرانه، مدبرانه،
(متضاد) ناشیانه
هوشمندانه
داهیانه، زیرکانه، عاقلانه، مدبرانه، هوشمندانه،
(متضاد) جاهلانه، نابخردانه
هوشیارانه
داهیانه، زیرکانه، عاقلانه، مدبرانه، هوشمندانه،
(متضاد) بیخردانه، جاهلانه
فارسی به انگلیسی
Diplomatically, Expedient, Judicial, Judicially, Judiciously, Political, Strategic, Tactful, Tactfully, Wise
واژه پیشنهادی
مدبرانه
لغت نامه دهخدا
اشرف. [اَ رَ] (اِخ) قایتبای (1410- 1496 م.) که در مصر (1468- 1496 م.) پادشاهی کرد. وی از ممالیک برجی چرکسی بود. با رعیت سیاست مدبرانه ای داشت و باترکهای اناطولی با حسن سیاست رفتار میکرد. (از اعلام المنجد). و صاحب اسماء المؤلفین کتب ذیل را از تألیفات او شمرده است: کتاب الاذکار عباره عن اذکار و موشحات علی طریقه الصوفیه. کتاب الفروسیه برسم الجهادو ما اعد اﷲ للمجاهدین من العباد. (از اسماء المؤلفین ج 1 ستون 834). و صاحب قاموس الاعلام آرد: اشرف ملک، ابوالنصر قایتبای ظاهری. یکی از ممالیک چراکسه و اصلاً یکی از برده های سلطان چقمق بود. پس از ملک طاهرتمربغا در سال 873 هَ. ق. بر تخت نشست و مردی بسیار عادل و کریم و صاحب خیرات و مبرات بود. در مکه ٔ مکرمه، مدینه ٔ منوره، قدس شریف، مصر، شام و دیگر بلاد جوامع و مساجد متعدد و تکایا و پلها از خود بیادگار گذاشت و بیش از همه ٔ ملوک چراکسه یعنی 29 سال فرمانروائی کرد و در سال 901 هَ. ق. درگذشت و پسرش ملک ناصر ابوالسعادات بجایش نشست. و رجوع به قایتبای شود.
معادل ابجد
302