معنی مخالف

مخالف
معادل ابجد

مخالف در معادل ابجد

مخالف
  • 751
حل جدول

مخالف در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

مخالف در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • پادزهر، پرخیده، حریف، خلاف، دشمن، طاغی، عدو، مدعی، معارض، مغایر، منافی، ناجور، ناموافق، دگراندیش، اپوزیسیون، نقیض، ضد، عکس،
    (متضاد) موافق. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

مخالف در فرهنگ معین

  • (اِفا. ) خلاف کننده، ناموافق، ضد، (ص. ) دشمن، خصم. 3- بر - عکس، واژگون. [خوانش: (مُ لِ) [ع. ]]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

مخالف در لغت نامه دهخدا

  • مخالف. [م ُ ل ِ] (ع ص) دشمن. خصم. (ناظم الاطباء). خلاف کننده. (آنندراج):
    عطات باد چو باران و دل موافق خوید
    نهیب آتش و جان مخالفان پده باد.
    شهید بلخی.
    مخالفان تو بی فره اند و بی فرهنگ
    معادیان تو نافرخ اند و نافرزان.
    بهرامی.
    زند زند چه ؟ زند بر سر مخالف تیغ
    کند کند چه ؟ کند از تن مخالف جان.
    فرخی.
    بدسگال تو و مخالف تو
    خسر جنگجوی با داماد.
    فرخی (دیوان ص 45).
    مخالفان چو کلنگند و او چوباز سپید
    شکار باز بود، ورچه مه ز باز، کلنگ. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

مخالف در فرهنگ عمید

  • خلاف‌کننده،
    [مقابلِ موافق] ناسازگار،
    (اسم، صفت) دشمن، مخاصم،
    [قدیمی] گوناگون، رنگ‌به‌رنگ: ز لاله‌های مخالف میانْش چون فرخار / ز سروهای مرادف کرانش چون کشمر (فرخی: ۱۲۹)،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مخالف در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

  • پاد، ناسازگار، ناهم سو، نایسکان، همیستار
فارسی به انگلیسی

مخالف در فارسی به انگلیسی

  • Adversary, Adverse, Against, Anti-, Antagonist, Antipathetic, Athwart, Averse, Contrary, Con, Contra-, Converse, Counter, Cross, Gainsayer, Detractor, Dissenter, Dissenting, Dissident, Opposite, Ill-Disposed, Inimical, Inverse, Nay, Objector, Opponent, Repugnant, Unfavorable, Untowa. توضیح بیشتر ...
فارسی به ترکی

مخالف در فارسی به ترکی

  • muhalif, karşıt, zıt, aykırı, aleyhtar
فارسی به عربی

مخالف در فارسی به عربی

  • اجنبی، تقابلی، خصم، ضد، لا، متناقض، مضاد، مع، معارض، معارضه، مکروه، منشق. توضیح بیشتر ...
تعبیر خواب

مخالف در تعبیر خواب

  • خواب یک مخالف: از رقبا پیشی بگیرید
    با حریف مخالفتان مبارزه می کنید: بسوی یاس وناکانی کشیده می شوید.
    شریک کار شما مخالف شماست: علامت از دست دادن پول در آینده نزدیک
    حریف مخالف شما عضو هیئت قضائی است: نگرانیها بزودی برطرف می شود.
    شما عضو هیئت قضات هستید و در دسته مخالف: یک دوست آماده هضرر رساندن به شماست - کتاب سرزمین رویاها. توضیح بیشتر ...
عربی به فارسی

مخالف در عربی به فارسی

  • ناسازگار , ناموزون , مغایر
فرهنگ فارسی هوشیار

مخالف در فرهنگ فارسی هوشیار

  • خلاف کننده، دشمن، خصم
فرهنگ فارسی آزاد

مخالف در فرهنگ فارسی آزاد

  • مَخالِف، مَنازِل، مراحل، راه ها (مفرد: مَخلَفَه)،
  • مُخالِف، نا موافق، ضد، مُعارِض، ناسازگار،
فارسی به ایتالیایی

مخالف در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

مخالف در فارسی به آلمانی

واژه پیشنهادی

مخالف در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
قافیه