معنی محرومیت
لغت نامه دهخدا
محرومیت. [م َ می ی َ] (ع مص جعلی، اِمص) محروم بودن. محرومی. بی بهرگی. حرمان. || ناامیدی. نامرادی. || امتناع. ممانعت. || احتیاج. || زیان. || نقصان. (ناظم الاطباء).
فارسی به انگلیسی
Deprivation, Exclusion, Privation
فرهنگ معین
(مَ یَّ) [ع.] (مص جع.) محروم بودن، محرومی.
فرهنگ عمید
محرومی، محروم بودن، نامرادی،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
بی بهرگی
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیبهرگی، بینصیبی، حرمان
فارسی به عربی
استثناء، فاجعه
محرومیت از شغل وکالت
تحریم
محرومیت از فعالیت سیاسی
الحرمان من ممارسه النشاط السیاسی
فرهنگ فارسی هوشیار
ناامیدی، نامرادی، ممانعت
اسپانیایی به فارسی
محرومیت از شغل وکالت، ممانعت، محرومیت.
معادل ابجد
704