معنی مجردی

مجردی
معادل ابجد

مجردی در معادل ابجد

مجردی
  • 257
حل جدول

مجردی در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

مجردی در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • تجرد، عزبی، بی‌زنی، عدم‌تاهل، بی‌همسری، مجردوار، تنهایی، انفراد، برهنگی، عریانی، وارستگی، بی‌تعلقی، ستون بنا. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

مجردی در فرهنگ معین

  • (مُ جَ رَّ) [ع - فا.] (ص نسب.) ستون بنا.
لغت نامه دهخدا

مجردی در لغت نامه دهخدا

  • مجردی. [م ُ ج َرْ رَ] (حامص) تنهایی و یگانگی. (ناظم الاطباء). || برهنگی. عریانی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || بی زنی. بی همسری. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || قطع علاقه از دنیا. انقطاع از تعلقات مادی:
    راه تو نیست سعدیا کم زنی و مجردی
    تا به خیال در بود پیری و پارسائیت.
    سعدی.
    و رجوع به مجرد (اصطلاح تصوف) شود. || (اِ) (در اصطلاح بنایی) جرز. ستون پایه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

مجردی در فرهنگ فارسی هوشیار

  • در تازی نیامده: بریده نما: گونه ای آگور کاری در ساختمان، بی زنی، جهانرهایی. توضیح بیشتر ...
واژه پیشنهادی

مجردی در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید