معنی مجاب شده

حل جدول

مجاب شده

متقاعد


مجاب

متقاعد، پذیرا، تسلیم

متقاعد

واژه پیشنهادی

مجاب شده

متقاعد

فرهنگ فارسی آزاد

مجاب

مجاب، پاسخ داده شده، پاسخ شنیده، ایضاً در فارسی قانع شده یا مغلوب گردیده در مناظره،

لغت نامه دهخدا

مجاب

مجاب. [م ُ] (ع ص) جواب داده شده. (از منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث). جواب داده و پاسخ داده. (ناظم الاطباء). پاسخ کرده. پاسخ شنیده. که وی را پاسخ داده باشند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- مجاب الدعوه، کسی که دعای وی پذیرفته و قبول گردد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
|| قبول کرده شده. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || مأخوذ از تازی، ساکت شده در مباحثه و مناقشه و گفتگو. (ناظم الاطباء) مغلوب در مناظره. مُفحَم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


مجاب شدن

مجاب شدن. [م ُ ش ُ دَ] (مص مرکب) پاسخ داده شدن. پاسخ شنیدن و قبول کردن. || در تنازعی لفظی، بی دلیل ماندن در برابر خصم. بی پاسخ ماندن. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در مناظره مغلوب شدن.


مجاب کردن

مجاب کردن. [م ُ ک َ دَ] (مص مرکب) مفحم کردن. در جدالی لفظی مخاطب را از دادن جواب عاجز ساختن. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در مناظره کسی را مغلوب کردن.

فرهنگ معین

مجاب

(مُ) [ع.] (اِمف.) جواب داده، پاسخ داده شده.

فرهنگ عمید

مجاب

پاسخ‌داده‌شده، کسی که قانع شده،

فرهنگ فارسی هوشیار

مجاب

جواب داده شده، پاسخ کرده

مترادف و متضاد زبان فارسی

مجاب

پذیرا، راضی، رضا، متقاعد، تسلیم، مغلوب


مجاب شدن

متقاعدشدن، راضی شدن، قبول کردن، پذیرفتن

فارسی به عربی

فارسی به آلمانی

مجاب کردن

Versichern, Zusichern

معادل ابجد

مجاب شده

355

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری