معادل ابجد
متن در معادل ابجد
متن
- 490
حل جدول
متن در حل جدول
- درون حاشیه
مترادف و متضاد زبان فارسی
متن در مترادف و متضاد زبان فارسی
-
نوشته، مکتوب، مضمون، محتوا، موضوع، زمینه،
(متضاد) حاشیه، سطح، گستره، پهنه،
(متضاد) حاشیه، میان، درون، نقش، بوم، بخش اصلی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین
متن در فرهنگ معین
- نوشته داخل صفحه که شامل حاشیه نمی شود. 2- زمین بلند، جمع متون. [خوانش: (مَ) [ع. ] (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
متن در لغت نامه دهخدا
- متن. [م َ] (ع اِ) زمین درشت و بلند. ج، مِتان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). زمین سخت و بلند. ج، متون و متان. (مهذب الاسماء). آنچه درشت باشد از زمین. (محیطالمحیط). || مجازاً به معنی عبارت کتابی که شرح آن توان کرد. (غیاث) (آنندراج). نزد مؤلفین خلاف شرح و حواشی را گویند. (از محیطالمحیط). عبارت کتاب که شرح و ترجمه ٔ آن توان کرد و آنچه در صفحه ٔ کتاب و یا مکتوب نوشته شده بدون زوائد وحواشی. (ناظم الاطباء). توضیح بیشتر ...
- متن. [م َ] (ع مص) کفانیدن خایه ٔ قچقار را و بیرون آوردن خصیه وی. (منتهی الارب) (آنندراج). کفانیدن خایه ٔ آن قچقار را و درآوردن تخم و همه ٔ رگهای آن را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پوشش خایه ٔکبش شکافتن و خایه ٔ وی با رگها بیرون آوردن. (تاج المصادر بیهقی). || جای گرفتن و اقامت کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || گائیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). گائیدن آن زن را. (ناظم الاطباء). نکاح کردن با زن. (از محیط المحیط) (از ذیل اقرب الموارد). توضیح بیشتر ...
- متن. [م ُ ت ِن ن] (ع ص) دور و بعید و با فاصله. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
متن در فرهنگ عمید
-
پشت،
درون چیزی،
نوشته، مکتوب،
[مقابلِ حاشیه] بخش اصلی یک نوشته یا صفحه،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ واژههای فارسی سره
متن در فرهنگ واژههای فارسی سره
فارسی به انگلیسی
متن در فارسی به انگلیسی
- Background, Context, Letter, Text, Version, Words
فارسی به ترکی
متن در فارسی به ترکی
فارسی به عربی
متن در فارسی به عربی
- نسخه، نص
گویش مازندرانی
متن در گویش مازندرانی
- جستجو کردن، گام نهادن، پی در پی به دنبال کار یا چیزی گشتن...
فرهنگ فارسی هوشیار
متن در فرهنگ فارسی هوشیار
- عبارت کتابی که شرح آن توان کرد
فرهنگ فارسی آزاد
متن در فرهنگ فارسی آزاد
- مَتن، غیر از معانی مصدری، پُشت، سفت و بسیار سخت، محکم، قوی، اصل و درون (جمع:مُتُون، مِتان)،. توضیح بیشتر ...
- مَتن (مَتَنَ، یَمتُنُ و یَمتِنُ) زدن بر پشت کسی یا چیزی (به افعال مَتانَه و مُتُون نیز مراجعه شود)،. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی
متن در فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
متن در فارسی به آلمانی
- Ausgabe (f), Fassung (f), Version (f)
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید