معنی ماهیت
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(یَّ) [ع.] (اِ.) حقیقت و نهاد و ذات چیزی.
فرهنگ عمید
حقیقت، طبیعت، نهاد، سرشت،
حل جدول
سرشت، طبیعت
فرهنگ واژههای فارسی سره
چبود، سرشت، چیستی
مترادف و متضاد زبان فارسی
بود، جوهر، وجود، هستی، چگونگی، چیستی، حقیقت، واقعیت، هویت،
(متضاد) غرض
فارسی به انگلیسی
Character, Characteristic, Essence, Form, Makeup Or Make-Up, Nature, Stuff, Substance
فارسی به عربی
ابحر، جوهر، طبیعه، مساله
فرهنگ فارسی هوشیار
بمعنی حقیقت چیزی مستعمل است
فرهنگ فارسی آزاد
ماِهیَّت، حقیقت و طبیعت و نهاد و ذات و سرشت هر چیز، (مُؤَنَّث: ماهیّ، به ماه نیز مراجعه شود)، (جمع: ماهِیّات)،
فارسی به آلمانی
Natur (f) [noun]
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
456