معنی ماما

ماما
معادل ابجد

ماما در معادل ابجد

ماما
  • 82
حل جدول

ماما در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

ماما در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • دایه، قابله، ماماچه، مادر، مامان
فرهنگ معین

ماما در فرهنگ معین

  • مادر، قابله. [خوانش: (اِ.)]
لغت نامه دهخدا

ماما در لغت نامه دهخدا

  • ماما. (اِ) مادر. (ناظم الاطباء). مادر. ام. والده. زن که کودکی یا کودکانی زاده است. در زبان اطفال، نه نه. مامان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
    آن خر پدرت به دشت خاشاک زدی
    مامات دف دورویه چالاک زدی.
    (منسوب به رودکی از احوال و اشعار ج 3 ص 1046).
    نشود مرد پر دل و صعلوک
    پیش ماما و بادریسه و دوک.
    سنائی.
    هست مامات اسب و باباخر
    تو مشو تر چو خوانمت استر.
    سنائی.
    هر شیرخواره را نرساند به هفت خوان
    نام سفندیار که ماما برافکند. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ماما در فرهنگ عمید

  • زنی که هنگام زاییدن زن آبستن بچۀ او را می‌گیرد و زائو را پرستاری می‌کند، ماماچه، مام‌ناف، بازاج، پازاچ، پیش‌نشین، قابله،
    مادر،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

ماما در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

ماما در فارسی به عربی

  • اخصائی الولاده، قابله
تعبیر خواب

ماما در تعبیر خواب

  • ۱ـ دیدن ماما در خواب، نشانه آن است که به بیماری سختی دچار خواهید شد که احتمال رهایی از آن بسیار کم است.
    ۲ـ اگر دختری در خواب ماما ببیند، علامت آن است که پریشان و رسوا خواهد شد. - آنلی بیتون. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

ماما در فرهنگ فارسی هوشیار

  • مادر، زن که کودکی یا کودکانی زاده است
فارسی به ایتالیایی

ماما در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

ماما در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید