معنی ماما
تعبیر خواب
۱ـ دیدن ماما در خواب، نشانه آن است که به بیماری سختی دچار خواهید شد که احتمال رهایی از آن بسیار کم است.
۲ـ اگر دختری در خواب ماما ببیند، علامت آن است که پریشان و رسوا خواهد شد. - آنلی بیتون
لغت نامه دهخدا
ماما. (اِ) مادر. (ناظم الاطباء). مادر. ام. والده. زن که کودکی یا کودکانی زاده است. در زبان اطفال، نه نه. مامان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
آن خر پدرت به دشت خاشاک زدی
مامات دف دورویه چالاک زدی.
(منسوب به رودکی از احوال و اشعار ج 3 ص 1046).
نشود مرد پر دل و صعلوک
پیش ماما و بادریسه و دوک.
سنائی.
هست مامات اسب و باباخر
تو مشو تر چو خوانمت استر.
سنائی.
هر شیرخواره را نرساند به هفت خوان
نام سفندیار که ماما برافکند.
خاقانی.
گفت ماما درست شد دستم
چوگل از دست دیگران رستم.
نظامی.
و رجوع به مامان شود.
|| قابله. باراج. ژم. ماماچه. (ناظم الاطباء). آنکه زن حامله را در هنگام زادن یاری کند و بچه ٔ او را بگیرد. طبیب گونه ای که مواظب سلامت زائو و بچه ٔ اوست گاه زادن و چند روز پس از آن. مام ناف. پازاج. پیشدار. قابله. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- امثال:
ماما آورده را مرده شو می برد. نظیر: العاده طبیعه ثانیه. با شیر اندرون شده با جان بدر شود. (امثال و حکم ج 3 ص 1394 وج 1 ص 257).
ماما که دوتا شد سر بچه کج بیرون می آید. نظیر: خانه ای را که دو کدبانوست خاک تازانوست، آشپز که دو تا شد آش یا شور است یا بی مزه. (امثال و حکم ج 3 ص 1392 و ج 1 ص 2).
ابن ماما
ابن ماما. [اِ ن ُ] (اِخ) عمرانی گوید نام شهری کوچک است. (مراصدالاطلاع).
حاجی ماما خاتون
حاجی ماما خاتون. (اِخ) او محبوبه ٔ سلطان (سلطان پسر شیخ حسن ایلکانی) و مادر فرزندان او، و وفات وی بسال هفتصد و هفتاد (هَ. ق.) بوده است. (ذیل جامعالتواریخ تألیف حافظ ابرو ص 195).
فرهنگ معین
مادر، قابله. [خوانش: (اِ.)]
فرهنگ عمید
زنی که هنگام زاییدن زن آبستن بچۀ او را میگیرد و زائو را پرستاری میکند، ماماچه، مامناف، بازاج، پازاچ، پیشنشین، قابله،
مادر،
فارسی به عربی
اخصائی الولاده، قابله
فرهنگ فارسی هوشیار
مادر، زن که کودکی یا کودکانی زاده است
فارسی به آلمانی
Hebamme [noun]
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
دایه، قابله، ماماچه، مادر، مامان
فارسی به انگلیسی
فارسی به ایتالیایی
ostetrico
معادل ابجد
82