معنی مالک شدن

لغت نامه دهخدا

مالک شدن

مالک شدن. [ل ِ ش ُ دَ] (مص مرکب) دارا شدن و به تصرف درآوردن و ضبط کردن. (ناظم الاطباء). صاحب چیزی شدن. خداوند چیزی شدن.


مالک

مالک. [ل ِ] (اِخ) ابن عمیره. رجوع به ابوصفوان مالک... شود.

مالک. [ل ِ] (اِخ) ابن تیهان الانصاری. رجوع به ابوالهیثم مالک... شود.

مالک. [ل ِ] (اِخ) ابن سلیمان النهشلی. رجوع به ابوغسان مالک... شود.

مالک. [ل ِ] (اِخ) ابن اسماعیل نهدی کوفی. رجوع به ابوغسان مالک... شود.

مالک. [ل ِ] (اِخ) ابن سعیر. رجوع به ابومحمد مالک... شود.

مالک. [ل ِ] (اِخ) ابن ربیعه السلولی. رجوع به ابومریم مالک... شود.

مالک. [ل ِ] (اِخ) ابن عبدالواحد المسعمی. و رجوع به ابوغسان مالک... شود.

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

مالک شدن

دارا شدن و به تصرف در آوردن و ضبط کردن، صاحب چیزی شدن، خداوند چیزی شدن

حل جدول

مالک شدن

استملاک، شرا

شرا

استملاک

تملیک

مترادف و متضاد زبان فارسی

مالک شدن

صاحب‌شدن، به تملک درآوردن، در اختیار گرفتن

فارسی به عربی

معادل ابجد

مالک شدن

445

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری