معنی ماشینی کردن
فارسی به انگلیسی
Automate, Mechanize
فرهنگ فارسی هوشیار
جنسهائی که با ماشین ساخته و تهیه میشود، مانند نان ماشینی، برنج ماشینی و غیره
حل جدول
مکانیزه
ماشینی
مکانیزه
معادل فارسی مکانیزه
فرآیند ماشینی کردن فعالیتها
مکانیزاسیون
فرایند ماشینی کردن فعالیتها
مکانیزاسیون
آدم ماشینی
ربات
نگارش ماشینی
تایپ
لغت نامه دهخدا
ماشینی. (ص نسبی) منسوب به ماشین. و رجوع به ماشین شود. || جنسهایی که با ماشین ساخته و تهیه می شود مشروط بر آنکه نوع دستی و غیرماشینی آن نیز موجود باشد. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده).
- برنج ماشینی، برنجی که به وسیله ٔ ماشین پوست آن گرفته و تمیز می شود. مقابل برنج دنگی.
- نان ماشینی، نانی که به وسیله ٔ ماشین تهیه و پخته می شود.
فارسی به عربی
فرهنگ معین
مربوط یا منسوب به ماشین، انجام شده یا ساخته شده به وسیله ماشین، همانند ماشین،
فرهنگ واژههای فارسی سره
افزارواره
فارسی به آلمانی
Oktan [noun]
معادل ابجد
685