معنی ماسه نرم

حل جدول

ماسه نرم

شن ، ریگ ، شسته


شن و ماسه نرم

ریگ


ماسه

رمل، سنگریزه، شن

تعبیر خواب

ماسه

دیدن ماسه در خواب، نشانه روبرو شدن با کمبود و زیان است. - آنلی بیتون

دیدن شن و ماسه در خواب، بر پول و زیارت خانهی خدا دلالت دارد و ممکن است بر دشنامگویی و بهتان زدن نیز، دلالت داشته باشد. - خالد بن علی بن محد العنبری

سرراهتان پراز ماسه است: موانع بزرگ در سرراهتان قرار می گیرد.
باماسه چیزی درست می کنید: تدارکات یک سفر را خواهید دید. دیگران باماسه کار میکنند: یک معامله کوچک درپیش دارید - کتاب سرزمین رویاها

لغت نامه دهخدا

ماسه

ماسه. [س َ / س ِ] (اِ) سنگ ریزه ٔ خردتر از شن. شن بسیار ریز ناآمیخته با خاک. رمل. فُرش. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). شن ریز و نرم و بدون خاک که آن را با سیمان مخلوط کنند و در ساختمان بکار برند. توضیح آنکه در زمین شناسی ماسه عبارت است از ذرات سنگ ریزه ای که قطر هریک از سنگ ریزه هایش از شن کوچکتر و از ذرات غبار بزرگتر است. سنگ ریزه ٔ درشت آن را شن گویند. (از فرهنگ فارسی معین). || قسمی ماهی بحر خزر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


نرم نرم

نرم نرم. [ن َ ن َ] (ق مرکب) آهسته آهسته. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات). نرم نرمک. باملایمت. به طور نرمی. (از ناظم الاطباء):
زدی دست بر پشت او نرم نرم
سخن گفتن خوب و آواز گرم.
فردوسی.
نخستین بشستند در آب گرم
بر و یال و ریشش همه نرم نرم.
فردوسی.
چو ساروج و سنگ از هوا گشت گرم
نهادند کرم اندر او نرم نرم.
فردوسی.
|| اندک اندک. کم کم. به آهستگی. به تأنی. به تدریج:
ز اسب یَلّی آمد آنگه نرم نرم
تا برند اسپش همانگه گرم گرم.
رودکی (از احوال و اشعار ص 1090).
همی راندندآن دو تن نرم نرم
خروشید خسرو به آواز گرم.
فردوسی.
کنون آرزویت بیاریم گرم
دگر تازه هر خوردنی نرم نرم.
فردوسی.
جنبید نرم نرم و ببارید بر دلم
باری کز او پسنده بشد کار و بار من.
ناصرخسرو.
مامیز با خسیس که رنجه کند تو را
پوشیده نرم نرم چو مر کام را زکام.
ناصرخسرو.
نرم نرم از سمن آن نرگس پرخواب گشاد
ژاله ژاله عرق از لاله ٔ او کرد اثر.
سنائی.
|| به آواز پست. یواش. آهسته: مردمان با یکدیگر گفتند همانا پرویز بدین قصر اندر شد که این جامه ٔ چلیپا پوشید، بندوی نرم نرم پرویز را گفت که مردمان همچنین می گویند. (ترجمه ٔ طبری بلعمی).
گویدْت نرم نرم همی کاین نه جای توست
بر خویشتن مپوش و نگه دار راز رب.
ناصرخسرو.
بنشست و نرم نرم همی گفت زارزار
با آشنا چنین نکند هیچ آشنا.
امیرمعزی.


ماسه زار

ماسه زار. [س َ / س ِ] (اِمرکب) صحرایی که ماسه ٔ نرم دارد. (فرهنگ فارسی معین). فرهنگستان ایران این کلمه را معادل کلمه ٔ «سابلیر» فرانسوی انتخاب کرده است. و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران ص 99 شود.

فرهنگ عمید

ماسه

شن نرم که درشتی دانه‌هایش از چند میلی‌متر بیشتر نباشد،

فرهنگ فارسی هوشیار

ماسه زار

(اسم) صحرایی که ماسه نرم دارد.


ماسه

سنگ ریزه خردتر از شن، شن بسیار ریز ناآمیخته با خاک

فارسی به عربی

ماسه

ثقل، حصوه، رمل

فارسی به ایتالیایی

ماسه

sabbia

مترادف و متضاد زبان فارسی

ماسه

رمل، سنگریزه، شن،
(متضاد) ریگ

معادل ابجد

ماسه نرم

396

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری