معنی ماست
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
[سنس.] (اِ.) از انواع لبنیات است که با مایه زدن شیر بسته و سفت می شود.،~ها را کیسه کردن کنایه از: ترسیدن و کنار رفتن یا با احتیاط عمل کردن.
فرهنگ عمید
فراودۀ لبنی که از مایه زدن شیر گرم و بستن آن در اثر گرم ماندن تولید میشود،
حل جدول
از لبنیات پر مصرف
فارسی به انگلیسی
Yogurt
فارسی به عربی
لبن
تعبیر خواب
دیدن ماست شیرین، دلیل منفعت بود و ماست ترش، دلیل غم و اندوه بود. - محمد بن سیرین
دیدن ماست درخواب، دلیل مال است که از سفر حاصل کند. - حضرت دانیال
دیدن ماست درخواب، دلیل مال است که از سفر حاصل کند. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
ماست در خواب، به فطرت اسلام، هدایت، دین و یا دانش تعبیر میشود. - خالد بن علی بن محد العنبری
خواص گیاهان دارویی
هر چه ماست ترش تر و رقیق تر باشد سردی آن بیشتر است. برای معده سرد مزاجان مضر است. دیر هضم است و مولد خلط می باشد. ومصلح آن زنجبیل است. رویه آن را اگر بر سرمالند خواب آور است. مسکن تشنگی است. غذائیت آن بهتر از دوغ است به خاططر چربی بیشتری که دارد. خاصیت ماست از شیر بیشتر است. در یبوستهای معمولی و در برخی از سوء هاضمه هایی که ناشی از کمی ترشح شیره معده است مفید می باشد.
کالری خوراکی ها
۱۰۰گرم ۵۵ کالری
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) خوراکی از انواع لبنیات که از شیر تهیه کنند. طریقه آن چنین است: شیر را گرم کنند و سپس با اندکی ماست مایه زنند و روی آن را گرم بپوشانند و در جایی نهند تا منعقد گردد بپوشانند و درجایی نهند تا منعقد گردد و سفت شود جغرات: غریبی گرت ماست پیش آورد دو پیمانه آبست و یک چمچه دوغ. (گلستان. قر. 54) یا ماست و موسیر. موسیر را در آب می خوابانند و سپس در ماست داخل کنند. یا از سفیدی ماست تا سیاهی زغال. همه وهمه چیز. یا رنگ کسی مثل ماست پریدن. بر اثر رنج و محنت و مرگ یا شنیدن خبری موحش رنگ از صورتش پریدن: دندانهایش کلید شد. رنگش مثل ماست پرید. . . یا ماست تو (ی) دهن کسی بودن. از گفتن سخنی در موقع لازم خودداری کردن: وقتی فلانی داشت این میوه ها را بتو قالب می کرد ماست تو دهنت بود که بگویی لک زده هایش را نگذارد ک یا ماست را هم نمی برد. بسیار کند است (چاقو کارد) . یا ماست ها را کیسه کردن. از تهدید کسی ترسیدن جاخوردن: تا صدای من بلند شد پسره ماستها را کیسه کرد و دست از شلوغ بازی برداشت.
فارسی به آلمانی
Joghurt (m)
معادل ابجد
501