معنی مادون

مادون
معادل ابجد

مادون در معادل ابجد

مادون
  • 101
حل جدول

مادون در حل جدول

  • زیردست، مرئوس، پایین، کوچکتر، پست تر، فروتر
  • فرودست
  • زیردست
  • زیر دست
  • فرو دست
مترادف و متضاد زبان فارسی

مادون در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • زیردست، مرئوس، پایین، پایین‌تر، فروتر، کوچکتر،
    (متضاد) مافوق، ماورا. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

مادون در فرهنگ معین

  • [ع.] (ق.) فروتر، پایین تر.
لغت نامه دهخدا

مادون در لغت نامه دهخدا

  • مادون. (ع ص مرکب) ماسوا و فروتر و پائین تر. (ناظم الاطباء). ماسوا و بمعنی فروتر نیز آمده. (غیاث) (آنندراج). زیردست، مقابل مافوق. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از ما (آنچه) + دون (فرودتر) آنچه فروتر است. آنچه فرود است:
    جمله بر خودحرام کرده بدی
    هرچه مادون کردگار عظیم.
    ناصرخسرو.
    آنکه کشتستم پی مادون من
    می نداندکه نخسبد خون من.
    مولوی.
    || (اصطلاح اداری) به کارمندانی اطلاق می شود که در حوزه ٔ کار و اداره نسبت به فرد یا افراد دیگر شغل و درجه ٔ فرودتر و حقیرتر داشته باشند. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

مادون در فرهنگ عمید

  • آنچه پایین چیز دیگر قرار دارد، زیردست، پست‌تر، پایین‌تر،
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مادون در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فارسی به انگلیسی

مادون در فارسی به انگلیسی

  • Beneath, Infra-, Sub-, Subordinate, Under
فارسی به عربی

مادون در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

مادون در فرهنگ فارسی هوشیار

فرهنگ فارسی آزاد

مادون در فرهنگ فارسی آزاد

  • مادُون، پائین، در زیر، زیر دست (مقابل ما فَوق)،
فارسی به آلمانی

مادون در فارسی به آلمانی

  • Benieden, In der hölle, Unten, Unter
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید