معنی مؤید

فرهنگ معین

مؤید

تایید کننده، محکم کننده، استوار دارنده،

(مُ ءَ یَّ) [ع.] (اِمف.) تأیید کرده شده.

فرهنگ فارسی آزاد

مؤید

مُؤیِد، تقویت کننده، مصیبت، امر عظیم (جمع: مَآوِد، مَوائِد)،

مُؤَیِِّد، تائید کننده، تقویت کننده، کمک کننده،

مُؤَیَّد، تائید شده، تقویت شده، کمک شده، مورد تائید،

فرهنگ عمید

مؤید

تٲیید‌شده،

حل جدول

مؤید

تأیید شده، مورد تأیید


تأیید شده- مورد تأیید

مؤید


مورد تأیید

مؤید

انگلیسی به فارسی

supporting argument

استدلالات مؤید ادعا


corroborating evidence

ادله مؤید و مکمل ادله قبلی


variance

اختلاف، تناقض (بین اظهارات و استدلالات مؤید آنها)، تناقض بین دو مطلب یا دو سند

واژه پیشنهادی

از فیلسوفان سده ۱۱ (میلادی)

مؤید فی‌الدین شیرازی


از فیلسوفان اهل ایران

مؤید فی الدین شیرازی


از فیلسوفان فارسی‌زبان قرون وسطی

مؤید فی الدین شیرازی

معادل ابجد

مؤید

54

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری