معنی مؤمن

فرهنگ فارسی آزاد

مؤمن

مُؤمِن، نام سوره 40 قرآنست که مکیه می باشد و 85 آیه دارد و نام دیگرش غافر است،

مُؤمِن، خداوند متعال از جهت اَمن و اَمان که عطا می فرماید و به مظلوم پناه می دهد،

مُؤمِن، (اسم فاعل آمَنَ، یُؤمِنُ، اِیمان) تصدیق کننده، اطمینان کننده، اطاعت کننده، در اَمن و اَمان قرار دهنده،


مؤمن، مؤمنة

مُؤمِن، مُؤمِنَه، مرد یا زن معتقد و با ایمان به خداوند و شریعت حقّه او،


حرف ثالث مؤمن بمن یظهره الله

حَرف ثالِث مُؤمِن بمَن یُظهِرُهُ الله، منظور میرزا اسد الله خوئی ملقب به دیّان میباشند که حضرت اعلی ایشانرا از قبل سوّمین مُؤمن بمن یظهره الله یعنی بحضرت بهاء الله فرمودند،

فرهنگ معین

مؤمن

(مُ مِ) [ع.] (ص.) دیندار، متدین. ج. مؤمنان، مؤمنون.

فرهنگ عمید

مؤمن

متدین، با‌ایمان،
از نام‌های خداوند،
[عامیانه، مجاز] خطابی معترضانه به مردان،
(اسم) چهلمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای هشتادوپنج آیه،

گویش مازندرانی

تپه مرد مؤمن

از تپه های تاریخی ناحیه ی سدن رستاق واقع در استرآباد

آیه های قرآن

و من یعمل من الصالحات و هو مؤمن فلا یخاف ظلما و لا هضما

(امّا) آن کس که کارهاى شایسته انجام دهد، در حالى که مؤمن باشد، نه از ظلمى مى‏ترسد، و نه از نقصان حقش.


هو الذی خلقکم فمنکم کافر و منکم مؤمن و الله بما تعملون بصیر

او کسى است که شما را آفرید (و به شما آزادى و اختیار داد)، گروهى از شما کافرید و گروهى مؤمن؛ و خداوند به آنچه انجام مى‏دهید بیناست!

بانک شعر

مستانه کاش در حرم و دیر بگذری تا قبله‌ گاه مؤمن و ترسا کنم تو را

مفهوم و معنی شعر مستانه کاش در حرم و دیر بگذری تا قبله‌ گاه مؤمن و ترسا کنم تو را به همراه تفسیر کامل:
ای کاش سرمست از عشق حق از کعبه و صومعه گذری کنی تا من ترا قبله گاه مؤمنین و مسیحیان کنم.
(وقتی نقاب از رخ یار برداشته شود همه خواهند دید که معشوق یکی است.)

معادل ابجد

مؤمن

130

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری