معنی لیست
لغت نامه دهخدا
لیست. (فرانسوی، اِ) جریده. سیاهه. دفتر. قائمه.
- لیست حقوق، صورتی متضمن نام گیرندگان حقوق.
لیست. (اِخ) فردریک. عالم اقتصادی آلمانی (1789-1846 م.).
فارسی به انگلیسی
List
فارسی به ترکی
liste
فرهنگ عمید
صورت اسامی اشخاص یا اشیا، فهرست،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
سیاهه، صورت، صورتاسامی، فهرست
فرهنگ معین
[فر.] (اِ.) فهرست، صورت اسامی افراد یا اشیا یا هر چیز دیگر، سیاهه، صورت. (فره).، ~ سیاه نام مخالفان و متهمان.
فرهنگ واژههای فارسی سره
فهرست، سیاهه
فارسی به عربی
سخن بزرگان
پیروزی، همیشه از آنِ کسانی می شود که در راه اصلی گام برداشته اند.
معادل ابجد
500