معنی لرد کلوین
حل جدول
اصطلاحات سینمایی
میزان درجه حرارت رنگ را گویند که ازنام دانشمند معروف « لردکلوین» گرفته شده است.
لغت نامه دهخدا
لرد. [ل ِ] (اِ) دُردی. لای. خرّه. لِرت. عکر.
- لرد سرکه یا لرد آب لیمو، دُردی آنها.
لرد. [ل َ] (اِ) خارج. بیرون. مقابل درون. مقابل داخل. || میدان و صحرا. (آنندراج). میدان اسب دوانی. (برهان):
گلگون ز خون خصم دغل شد فضای لرد.
؟
لرد. [ل ُ] (انگلیسی، اِ) عنوانی که در انگلستان به اعضای مجلس اعیان و بعض مردم دیگر دهند.
لرد. [ل ِ] (اِخ) دهی جزء دهستان شاهرود بخش شاهرود شهرستان هروآباد، واقع در 22500 گزی خاوری هشجین و 30 هزارگزی شوسه ٔ هروآباد به میانه. کوهستانی معتدل، دارای 1276 تن سکنه شیعه. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و سردرختی. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم و گلیم بافی و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
لرد انداختن
لرد انداختن. [ل ِ اَ ت َ] (مص مرکب) (... سرکه و آب غوره و غیره)، لرت افکندن. لرد افکندن. رجوع به لِرت افکندن و لرد و لرت افکندن شود.
فرهنگ معین
(لِ) (اِ.) دُرد، ته نشستِ مایعات.
(لُ) [انگ.] (اِ.) عنوانی است اشرافی که در انگلستان به نجبا و بزرگ زادگان می دهند.
فرهنگ عمید
صحرا، بیابان،
میدان،
میدان اسبدوانی،
گویش مازندرانی
معادل ابجد
350