معنی لخته

لخته
معادل ابجد

لخته در معادل ابجد

لخته
  • 1035
حل جدول

لخته در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

لخته در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

لخته در فرهنگ معین

  • (لَ تِ) (اِ.) پاره ای از هر چیز، تکه.
  • (~.) (ص.) بسته، منقعد، دلمه.
لغت نامه دهخدا

لخته در لغت نامه دهخدا

  • لخته. [ل َ ت َ / ت ِ] (ص، اِ) پاره. (برهان) (اوبهی). لخت. (آنندراج) (برهان):
    یا زنده شبی از غم او آنکه درست است
    از تنگ دلی جامه کند لخته و پاره.
    خسروانی (ازحاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی).
    || بسته. دَلمه.
    - لخته شدن خون و غیره، بستن آن. دَلمه شدن آن. لخت شدن آن.
    - لخته کردن، کلچیدن. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

لخته در فرهنگ عمید

  • تودۀ سفت و لزج خون،
فارسی به انگلیسی

لخته در فارسی به انگلیسی

  • Clot, Dollop, Glob, Gob, Length, Loaf, Patch
فارسی به عربی

لخته در فارسی به عربی

  • تربه، شحمه الاذن
فرهنگ فارسی هوشیار

لخته در فرهنگ فارسی هوشیار

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید