معنی لحظه ای

حل جدول

لحظه ای

یکدم


لحظه

آن

آن، دم

فارسی به عربی

لحظه

ثانیه، دقیقه، لحظه، هاله


تصویر لحظه ای

لقطه

فرهنگ معین

لحظه

یک چشم به هم زدن، یک دم، جمع لحظات. [خوانش: (لَ ظَ یا ظِ) [ع. لحظه] (اِ.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

یک لحظه

لحظه ای، یکدم، یکجا، یک دفعه


لحظه

یکبار نگاه کردن بگوشه چشم، طرفه

لغت نامه دهخدا

نیم لحظه

نیم لحظه. [ل َ ظَ / ظِ] (اِ مرکب، ق مرکب) نصف لحظه. نصف دقیقه. یک دم. زمان بسیار اندک. (ناظم الاطباء). لحظه ای به غایت کوتاه. یک چشم به هم زدن. زمانی کمتر از یک لحظه و یک لمحه.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فارسی به ایتالیایی

لحظه

attimo

momento

فرهنگ عمید

لحظه

یک چشم به‌ هم زدن، یک‌دم،

مترادف و متضاد زبان فارسی

لحظه

آن، ثانیه، حین، دقیقه، دم، لمحه، نفس، وقت، وهله

فارسی به آلمانی

لحظه

Sekunde (f), Zweit-, Zweit, Zweite (m), Zweiter (m), Zwot-

معادل ابجد

لحظه ای

954

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری