معنی لبالب

لبالب
معادل ابجد

لبالب در معادل ابجد

لبالب
  • 65
حل جدول

لبالب در حل جدول

  • پر، آکنده، انباشته، لبریز
مترادف و متضاد زبان فارسی

لبالب در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آکنده، انباشته، پر، سرشار، لبریز، مالامال، مشحون، ممتلی، مملو،
    (متضاد) تهی، خالی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

لبالب در فرهنگ معین

  • (لَ لَ) (ص مر.) پر، مالامال.
لغت نامه دهخدا

لبالب در لغت نامه دهخدا

  • لبالب. [ل َ ل ِ] (ع اِ) لبالب ُالغنم، غوغا و آواز گوسپندان. (منتهی الارب). توضیح بیشتر ...
  • لبالب. [ل َ ل َ] (ص مرکب) لب بلب. لمالَم. مالامال. پر از مایعی تا لبه. پر تا لب چنانکه جامی. لب ریز. مملو. ممتلی. که تالب پر باشد چون پیمانه از شراب و حوض از آب و جز آن: بموسم گندم درو از آسمان باران آمد پانزده شبانه روز که حوضها لبالب شد. (تاریخ طبرستان).
    مجره بسان لبالب خلیجی
    روان گشته از شیر در بحر اخضر.
    ناصرخسرو.
    اگر نه سرنگونسارستی این طشت
    لبالب بودی از خون دل من.
    خاقانی.
    لبالب جام بر دونان کشیدی
    پیاپی جرعه ها بر من فشاندی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

لبالب در فرهنگ عمید

  • پر، لبریز، مالامال،
فارسی به انگلیسی

لبالب در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

لبالب در فارسی به ترکی

فرهنگ فارسی هوشیار

لبالب در فرهنگ فارسی هوشیار

  • مالامال، مملو، لب ریز
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید