معنی لباس فروشی

فرهنگ فارسی هوشیار

لباس فروشی

پوشاکفروشی فروشگاه پوشاک جامه فروشی ‎ عمل و شغل لباس فروش، (اسم) دکان لباس فروش.


عتیقه فروشی

سالینه فروشی، کهنه فروشی


ساعت فروشی

‎ شغل و عمل ساعت فروشی، مغازه ساعت فروشی.

حل جدول

لباس فروشی

بوتیک


عمده فروشی

کلی فروشی

لغت نامه دهخدا

فروشی

فروشی. [ف ُ] (ص نسبی) قابل فروش. فروختنی. درخور فروش. مال فروش. برای فروش. (از یادداشتهای مؤلف).

فروشی. [فْرَ / ف َ رَ وَ] (اِ) فروهر. فره وشی. رجوع به فره وشی و فروهر شود.


دوخته فروشی

دوخته فروشی. [ت َ / ت ِ ف ُ] (حامص مرکب) عمل و شغل و پیشه ٔ دوخته فروش. رجوع به دوخته فروش شود. || (اِ مرکب) دکان دوخته فروش. (یادداشت مؤلف). آنجا که جامه های دوخته فروشند. لباس فروشی.


خرده فروشی

خرده فروشی. [خ ُ دَ / دِ ف ُ] (حامص مرکب) عمل خرده فروش. مقابل عمده فروشی.
- کار خرده فروشی، عمل خرده فروشی کردن.

تعبیر خواب

لباس

لباس تمیز: احترام
خریدن لباس: خوشبختی
لباس کهنه: افتخار
لباس خواب: ازدواج ناگهانی
- لوک اویتنهاو

اگر دید لباس تابستان به زمستان پوشیده بود، دلیل که به قدر لباس مالش زیاده شود. اگر دید لباس زمستان به تابستان پوشیده بود، دلیل ترس است. اگر زنی به خواب دید که لباس مردان پوشیده بود، دلیل منفعت بود. - محمد بن سیرین

اگر بیند در تن او لباس مهتران بود، دلیل بزرگی بود. اگر بیند لباس فاسقان داشت، دلیل معصیت است. اگر دید که لباس سلاطین پوشیده بود، دلیل که کارش به نظام گردد. - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی

اگر لباس پادشاهان داشت، دلیل که از پادشاه منفعت یابد. اگر بیند لباس علماء داشت، دلیل است که از علماء بهره مند گردد. اگر بیند که لباس صوفیان داشت از دنیا دست بدارد. اگر بیند که لباس توانگران داشت دلیل که درجمع مال حریص بود. اگر بیند که لباس ترسایان و جهودان داشت، دلیل که بیننده میل به ایشان شود. - جابر مغربی

عربی به فارسی

لباس

لباس پوشیدن , جامه بتن کردن , مزین کردن , لباس , درست کردن موی سر , پانسمان کردن , پیراستن

فارسی به عربی

لباس

اضرب، بدله، ثوب، شیء، صدریه، ضماده، لباس، ملابس

معادل ابجد

لباس فروشی

689

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری