معنی لات، منات

حل جدول

لات ، منات

بتی در عصر جاهلیت


لات، منات

بتی در عصر جاهلیت


منات

واحد پول آذربایجان

واحد پول ترکمنستان

لغت نامه دهخدا

منات

منات. [م َ] (اِخ) نام بتی در عرب که هذیل و خزانه که هر دو قبیله ای است از عرب آن را می پرستیدند. (غیاث). بت قبایل اوس و خزرج و غسان. (مفاتیح العلوم خوارزمی چ بنیاد فرهنگ ص 40):
همچنان کو گفت می گوید سخن
دیو در عزی و لات اندر منات.
ناصرخسرو.
هم دیده داری هم قدم هم نور داری هم ظلم
در هزل و جد ای محتشم هم کعبه گردی هم منات.
سنائی (دیوان چ مصفا ص 375).
گرچه هر دو ز جبلّت سنگند
فرق باشد ز منی تا به منات.
خاقانی.
کی برند آب درمنه بر لب آب حیات
کی شود سنگ منات اندرخور سنگ منا.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 22).
بتی دیدم از عاج در سومنات
مرصع چو در جاهلیت منات.
سعدی (بوستان).

منات. [م َ] (روسی، اِ) یک نوع پولی که معادل یک صد کوپک است. (ناظم الاطباء). مسکوکی سیمین روس را. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


لات

لات. [لات ت] (اِخ) نام بتی از قبیله ٔ ثقیف در طائف. (مفاتیح). نام آن بتی است که ثقیف آن را پرستیدندی. (ترجمان جرجانی). نام بتی است: و قراء بها ابن عباس و عکرمه و جماعه. سُمی بالذی کان یلت عنده السویق بالسمن ثم خفف. (منتهی الارب). رجوع به بت شود:
زبان و ارغوان و اقحوان و ضیمران نو
جهان گشته ست از خوشی بسان لات و العزّی.
منوچهری.
اینکه می بینی بتانند ای پسر
کرد باید نامشان عزّی ولات.
ناصرخسرو.
همچنان کاو گفت میگوید سخن
دیو در عزی ولات اندرمنات.
ناصرخسرو.
گذر من به سوی دیر افتاد
لات را دیدم آگه از عزّی.
(منسوب به ناصرخسرو).
لا را زلات بازندانی بکوی دین
گر بی چراغ عقل روی راه انبیا.
خاقانی.
آب حسامت برد آب بت لات نام
کاینهمه زیر نیام تن چه زنی لاتنم.
خاقانی.
گرنه قضا بود من ولات کی
مسجدی و کوی خرابات کی.
نظامی.
هم از قبله سخن گوید هم از لات
همش کعبه خزینه هم خرابات.
نظامی.
این دعا بسیار کردیم و صلات
پیش لات و پیش عزّی و منات.
مولوی.
نه از لات و عزّی برآورد گرد
که توراه و انجیل منسوخ کرد.
(سعدی).
به لا قامت لات بشکست خُرد
به اعزاز دین آب ِ عزّی ببرد.
سعدی.
بت پرست صورتی در خانه ٔ مکر و حیل
با منات و با سواع و لات و با عزّی منم.
سعدی.

لات. (اِخ) نام دهی به تنکابن مازندران. (مازندران و استراباد رابینو ص 106 و 107).

فرهنگ معین

منات

(~.) [روس.] (اِ.) پول رایج روسیه.

(مَ) [ع.] (اِ.) نام بتی از بت های مورد پرستش بعضی از طوایف عرب پیش از اسلام.

فرهنگ فارسی آزاد

لات

لات، بتی که مورد ستایش قبیله ثقیف بود و به صورت سنگی سفید در طائف قرار داشت،


منات

مَنات، اسم بُتی بود بین مکه و مدینه (خصوصا مورد پرستش بنی هزیل و خزاعه)،

فرهنگ عمید

منات

پول رایچ روسیه، برابر با صد کوپک،

گویش مازندرانی

منات

نوعی گردن بند، نوعی سنگ قیمتی

فرهنگ فارسی هوشیار

منات

شهر وای روسیه (اسم) پول رایج روسیه برابر 100 کپک

معادل ابجد

لات، منات

922

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری