معنی قمیش

لغت نامه دهخدا

قمیش

قمیش. [ق َ] (اِخ) دهی است از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 24هزارگزی خاور نورآباد و 3 هزارگزی باختر شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن سردسیری مالاریایی است. سکنه ٔ آن 360 تن است. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات، پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفه ای تیوند هستند و در زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


ساری قمیش

ساری قمیش. [ق َ] (اِخ) ده کوچکی است از بخش مراوه تپه شهرستان گنبد قابوس، واقع در 15 هزارگزباختر مراوه تپه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

ساری قمیش. [ق َ] (اِخ) دهی است از دهستان خدابنده لو بخش قروه ٔشهرستان سنندج، واقع در 33 هزارگزی جنوب خاور گل تپه، و 3 هزارگزی جمشیدآباد. کوهستانی، سردسیر، آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات، انگور، بادام و لبنیات است، 450 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری میگذرانند. راه آن مالرو است و در تابستان از راه لالجین ماشین بدان توان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

ساری قمیش. [ق َ] (اِخ) دهی است از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه، واقع در 37 هزارگزی شمال خاوری قره آغاج، 16 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ مراغه به میانه. کوهستانی و هوای آن معتدل مالاریائی، آب آن از چشمه شور. محصول آن غلات و بزرک و نخود است، 90 تن سکنه دارد که به زراعت مشغولند. از صنایع دستی جاجیم بافی در آن معمول است.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

ساری قمیش. [ق َ] (اِخ) دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد واقع در27500 گزی خاوری بوکان، و 27 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ بوکان میاندوآب. کوهستانی و هوای آن معتدل مالاریائی، آب آن از زرینه رود و محصول آن غلات، چغندر، توتون و حبوبات است، 418 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری مشغولند. از صنایع دستی جاجیم بافی در آن معمول است راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

ساری قمیش. [ق َ] (اِخ) دهی است از دهستان اختاچی بوکان بخش بوکان شهرستان مهاباد، واقع در 38 هزارگزی شمال بوکان، در مسیر راه شوسه ٔ بوکان به میاندوآب. جلگه ای و هوای آن معتدل سالم، آب آن از رودخانه ٔ تاتائو و محصول آن غلات، توتون، حبوبات و چغندر است، 151 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری مشغولند. از صنایع دستی جاجیم بافی در آن معمول است. راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


قمیش اصلان

قمیش اصلان. [ق َ اَ] (اِخ) دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول، واقع در یک هزارگزی جنوب دزفول به شوشتر. آب آن از رودخانه ٔ دز و محصول آن غلات، برنج، کنجد و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفه ٔ بختیاری میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


قمیش حاجیان

قمیش حاجیان. [ق َ] (اِخ) دهی است از بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول، واقع در 3هزارگزی جنوب دزفول و 3 هزارگزی جنوب باختری راه شوشتر به دزفول. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری است. سکنه ٔ آن 100 تن است. آب آن از رودخانه ٔ دز و محصول آن غلات، برنج، کنجد، و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفه ٔ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

گویش مازندرانی

قمیش

خمیر نانی که خوب نپخته باشد

فرهنگ معین

قمیش

(قَ) (اِ.) (عا.) ادا و اطوار، ناز و کرشمه.

حل جدول

قمیش

اداواطوار


اداواطوار

قمیش

فرهنگ فارسی هوشیار

قمیش

‎ نی، نیستان ترکی نی مردابی از گیاهان پارسی است غمیش غر و غربیله، ناز خرکی


قمیش آمدن

غمیش آمدن نازخرکی کردن

انگلیسی به فارسی

reed

قمیش

معادل ابجد

قمیش

450

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری