معنی قلاش

قلاش
معادل ابجد

قلاش در معادل ابجد

قلاش
  • 431
حل جدول

قلاش در حل جدول

  • مکارو حیله گر
  • مکار و حیله گر
مترادف و متضاد زبان فارسی

قلاش در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • رند، عیار، لاابالی، دغل، کلاش، خراباتی، شرابخواره، می‌خواره، بی‌نوا، تهیدست، مفلس، یک‌لاقبا، افسونگر، افسون‌ساز، لوند، حیله‌گر، حیله‌باز، محیل، تنها، مجرد، منفرد،
    (متضاد) صالح. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

قلاش در فرهنگ معین

  • بیکاره، ولگرد، باده پرست، مفلس، حیله گر. [خوانش: (قَ لّ) [تر. ] (ص. ) کلاش. ]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

قلاش در لغت نامه دهخدا

  • قلاش. [ق َ] (ع ص) پستک ترنجیده. (منتهی الارب) (آنندراج). الصغیر المنقبض. (اقرب الموارد از ابن عباد). توضیح بیشتر ...
  • قلاش. [ق َل ْ لا] (ص) زیرک حیله گر. این کلمه فارسی است زیرا در کلام عرب شین پس از لام وجود ندارد. (اقرب الموارد). مردم بی نام و ننگ و لوند و بی چیز و مفلس و ازکائنات مجرد را گویند. (برهان) (آنندراج). مکار و میخواره و باده پرست و خراباتی و مقیم در میکده. (ناظم الاطباء). دزی (ج 2 ص 395) نویسد: قلاش فارسی به معنی حیله گر و مزور. (از حاشیه ٔ برهان چ معین):
    سِرّ قلاشان ندانی راه قلاشان مرو
    دیده ٔ بینا نداری راه درویشان مبین. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

قلاش در فرهنگ عمید

  • بیکاره، ولگرد،
    مفلس، بی‌چیز: کمال نفس خردمند نیک‌بخت آن است / که سرگران نکند بر قلندر قلاش (سعدی۲: ۴۶۳)،
    رند: سرّ قلاشان ندانی راه قلاشان مرو / دیدۀ بینا نداری راه درویشان مبین (سنائی۲: ۶۳۷)،
    حیله‌گر،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

قلاش در فارسی به انگلیسی

گویش مازندرانی

قلاش در گویش مازندرانی

  • خراشیدن، نیمه شدن ترک برداشتن
فرهنگ فارسی هوشیار

قلاش در فرهنگ فارسی هوشیار

  • پستک ترنجیده (تک: قلاش) پستک های ترنجیده کلاش پارسی است بی نام و ننگ لوند مرد (صفت) کوچک و پست ترنجیده. پستک ترنجیده. (صفت) بی نام و ننگ، مفلس تهیدست، بی خیر، مجرد، لوند، حیله باز فریبنده مکار، میخواره باده پرست خراباتی: ساقی بیار جامی در خلوتم برون کش تا در بدر نگردم قلاش و لاابالی (حافظ 324). توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید