معنی قسمتی از گوش داخلی
حل جدول
شیپوراستاش
شیپور استاش
قسمتی از گوش
شیپور استاش، بیرونی، نرمه
داخلی
درونی، اندرونی
واژه پیشنهادی
نرمه
فارسی به عربی
باطنی، داخل، داخلی، فطری
لغت نامه دهخدا
داخلی. [خ ِ] (ص نسبی) منسوب به داخل، درونی. مقابل خارجی و بیرونی. اندرونی. باطنی.
- استعمال داخلی، خوردن و آشامیدن و حقنه (در دوا).مقابل استعمال خارجی، که اندرونی است. رجوع به داخله شود.
عربی به فارسی
خانگی , زیر سقف , درونی , داخلی , ناشی از درون , باطنی , تویی , ذاتی , داخل رونده , دین دار , پرهیزکار , رام , درون
شاگرد شبانه روزی
اصطلاحات سینمایی
هر صحنه ای که داخل ساختمانی یا یک محوطه بسته و سقف دار می گذرد. صحنه داخلی می تواند در دکوری ساخته شده در استودیو یا در یک ساختمان واقعی اتفاق افتد.
فرهنگ معین
درونی، اندرونی، مربوط به داخل یک کشور یا یک ناحیه یا یک مؤسسه و غیره. [خوانش: (خِ) [ع - فا.] (ص نسب.)]
فرهنگ عمید
درونی، اندرونی،
کلمات بیگانه به فارسی
درونی
فارسی به ایتالیایی
interno
فرهنگ واژههای فارسی سره
درونی
معادل ابجد
1589