معنی قدردانی

لغت نامه دهخدا

قدردانی

قدردانی. [ق َ] (حامص مرکب) قدرشناسی.

فارسی به انگلیسی

قدردانی‌

Recognition, Appreciation, Commendation, Gratitude, Tribute

کلمات بیگانه به فارسی

قدردانی

سپاسگذاری

مترادف و متضاد زبان فارسی

قدردانی

تشکر، تقدیر، سپاسگزاری،
(متضاد) قدرناشناسی، نمک‌نشناسی

فارسی به عربی

فرهنگ عمید

قدردانی

قدرشناسی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

قدردانی

سپاسداری

واژه پیشنهادی

فارسی به آلمانی

قدردانی کردن

Anerkennen, Bestaetigen

معادل ابجد

قدردانی

369

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری