معنی قاهر

قاهر
معادل ابجد

قاهر در معادل ابجد

قاهر
  • 306
حل جدول

قاهر در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

قاهر در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • پیروز، چیره، غالب، فاتح، قهار، مستولی، مسلط، منصور، ناصر،
    (متضاد) مقهور. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

قاهر در فرهنگ معین

  • (هِ) [ع.] (ص فا.) چیره، غالب.
لغت نامه دهخدا

قاهر در لغت نامه دهخدا

  • قاهر. [هَِ] (ع ص) شکننده ٔ کامها. (مهذب الاسماء). چیره. غالب. مقهورکننده. (مهذب الاسماء):
    قوی کننده ٔ دین محمد مختار
    یمین دولت محمود قاهر کفار.
    فرخی.
    در شهری مقام مکنید که در او حاکمی عادل و پادشاهی قاهر نباشد. (تاریخ بیهقی). باید دانست نیکوتر که نفس گوینده پادشاه است مستولی و قاهر و غالب. (تاریخ بیهقی).
    بر اهل بدعتی به سخن غالب
    بر مال و نعمتی به سخا قاهر.
    سوزنی.
    وجودش بر همه موجود قاهر
    نشانش بر همه بیننده ظاهر. توضیح بیشتر ...
  • قاهر. [هَِ] (اِخ) (ملک. ) محمدبن ملک منصورسیف الدین قلاون. وی پس از کشته شدن برادرش ملک اشرف به دست بیدره به سال 693 هَ. ق. در سن 9 سالگی بسلطنت مصر رسید و به قاهر ملقب گشت. او یک سال در این مقام بماند و سپس به سال 694 کیبوقا نامی پای بر مسندامارت گذاشت و بیدره را بکشت و سلطنت از ملک قاهر بگرفت و بملک عادل ملقب گردید و پس از وی لاچین متصدی این مقام گشت ولی اعیان مصر نیز با وی بنای مخالفت را گذاشتند و هفت تن از امرای بزرگ پس از نماز خفتن او را کشتند و کس به طلب محمدبن سیف الدین قلاون که در قلعه ٔ کرک بود فرستادند و وی را پادشاه ساخته به ملک ناصر ملقب ساختند. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

قاهر در فرهنگ عمید

  • چیره‌شونده، مقهورکننده،
    چیره، غالب،
    زبردست،
    شامخ، بلند و مرتفع،. توضیح بیشتر ...
فارسی به عربی

قاهر در فارسی به عربی

نام های ایرانی

قاهر در نام های ایرانی

  • پسرانه، چیره، توانا
فرهنگ فارسی هوشیار

قاهر در فرهنگ فارسی هوشیار

فرهنگ فارسی آزاد

قاهر در فرهنگ فارسی آزاد

  • قاهِر، غالب، مقهور کننده، عالی، شامخ، (جمع: قَواهِر)،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید