معنی فینه

لغت نامه دهخدا

فینه

فینه. [ن َ / ن ِ] (اِ) کلاه سرخ منگوله دار عثمانیان. فس. فیس. کلاه پشمین، غالباً سرخ یا سفید و رنگ دیگرکه مصریان و بعض هندیان بر سر گذارند و سابقاً ترکان عثمانی بر سر میگذاشتند. (از فرهنگ فارسی معین).

فارسی به انگلیسی

فینه‌

Cap, Skullcap, Tarboosh

فارسی به ترکی

فرهنگ عمید

فینه

کلاه سادۀ سفید یا سرخ‌رنگ که بعضی از مردم مصر بر سر می‌گذاشتند،

فرهنگ فارسی هوشیار

فینه

فینو کلاه کرکی یاپشمی سرخ کلاهی که با رنگ های دیگر به ویژه سیاه نیز دیده می شود گاهک زمان کوتاه دم (اسم) کلاهی پشمی سرخ (غالبا) سفید یا رنگ دیگر که مصریان و بعض هندویان (و سابقا ترکان عثمانی) بر سر گذارند.


طربوش

پارسی تازی گشته و ترکی گشته - سرپوش گونه ای کلاه که بدان ((فینه)) گویند

فرهنگ معین

فینه

(نِ یا نَ) (اِ.) کلاهی پشمی سرخ (غالباً) که مصریان و بعضی هندیان (سابقاً ترکان عثمانی) بر سر می گذارند.

حل جدول

انگلیسی به فارسی

fez

فینه


tarbush

فینه


tarboosh

فینه

ترکی به فارسی

فس

فینه

واژه پیشنهادی

سوئدی به فارسی

fez

فینه، کلا ه قرمز منگوله دار، فس، طربوش، فینه،

معادل ابجد

فینه

145

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری