معنی فیبروز
حل جدول
فارسی به انگلیسی
انگلیسی به فارسی
فیبروز دیسپلازی
فیبروز دیسپلازی
fibrous dysplasia
فیبروز دیسپلازی
فیبروز دیسپلازی
Fibrous
فیبروز، لیفی
فیبروز، لیفی
واژه پیشنهادی
فیبروز سیستیک
از بیماری های گوارشی
فیبروز سیستیک
از اختلالات مادرزادی
فیبروز سیستیک
لغت نامه دهخدا
دیسک. (فرانسوی، اِ) صفحه غضروفی که بین پیکر مهره های ستون فقرات قرار دارد و حرکت مهره ها را آسان میکند. این صفحه بطور طبیعی بوسیله ٔ حلقه ای از بافت فیبروز در وسط دو مهره نگاهداری میشود. فرسوده یا پاره شدن پوشش فیبروزی باعث میگردد که غضروف دیسک به اطراف، کشیده شود و به بافتهای مجاور خود فشار وارد بیاورد و کشیده شدن غضروف دیسک به اطراف بر اعصاب و رانده شدن آن به عقب بر نخاع فشار وارد می آورد و در هر دو حالت موجب درد شدید میگردد. این کشیده شدن و رانده شدن غضروف را در اصطلاح پزشکی هرنی دیسکال یا دیسکوپاتی خوانند. (دائره المعارف فارسی). || صفحه ٔ آهنین مدور. قرص. || در اصطلاح ورزش صفحه ای چوبین که در میانه ٔ طوقی فلزی جای داده شده است و آن را در میدان ورزش کاران پرتاب کنند.
معادل ابجد
305