معنی فکسنی

فکسنی
معادل ابجد

فکسنی در معادل ابجد

فکسنی
  • 220
حل جدول

فکسنی در حل جدول

  • فرسوده و در حال فروپاشیدن
  • آدم بی سر وپا و بی صورت و سامان، درمورد اشیاء نیز به کار می رود. توضیح بیشتر ...
  • آدم بی سر و پا، بی صورت و سامان، در مورد اشیا نیز به کار می رود، فرسوده، در حال فرو پاشیدن. توضیح بیشتر ...
مترادف و متضاد زبان فارسی

فکسنی در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • ازکارافتاده، اسقاط، خراب، قراضه
فرهنگ معین

فکسنی در فرهنگ معین

  • (فَ کَ سَ) (ص.) کهنه، فرسوده، درب و داغان.
لغت نامه دهخدا

فکسنی در لغت نامه دهخدا

  • فکسنی. [ف َ ک َ س َ] (ص) در تداول عوام، بی ارج. ناچیز. (یادداشت مؤلف). معمولاً لوازم و اشیاء ازکارافتاده و کهنه را گویند. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

فکسنی در فارسی به انگلیسی

  • Dilapidated, Gimcrack, Mean, Ramshackle, Rattletrap, Shoddy
فرهنگ عوامانه

فکسنی در فرهنگ عوامانه

  • آدم بی سر وپا و بی صورت و سامان را گویند و درمورد اشیاء نیز استعمال می شود. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
عبارت های مشابه