معنی فرمانبرداری

حل جدول

فرمان‌برداری

قنوت


فرمانبرداری

طاعت، انقیاد

تمکین

طاعت

انقیاد


اطاعت کردن و فرمانبرداری

تمکین

فارسی به انگلیسی

فرمانبرداری‌

Discipline, Subjection, Tameness

مترادف و متضاد زبان فارسی

فرمانبرداری

اطاعت، انقیاد، پیروی، حرف‌شنوی

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

فرمانبرداری

اطاعت کردن فرمانبری.


فرمانبرداری کردن

(مصدر) اطاعت کردن مطیع شدن، تسلیم گشتن.

فارسی به آلمانی

فارسی به ترکی

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

فرمانبرداری

788

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری