معنی فرزین

فرزین
معادل ابجد

فرزین در معادل ابجد

فرزین
  • 347
حل جدول

فرزین در حل جدول

فرهنگ معین

فرزین در فرهنگ معین

  • (فَ رْ) (اِ.) مهره وزیر در بازی شطرنج.
لغت نامه دهخدا

فرزین در لغت نامه دهخدا

  • فرزین. [ف َ] (اِ) وزیر شاه در شطرنج. (آنندراج). فرزان. فرزی. مهره ٔ وزیر در صفحه ٔ شطرنج درامتداد قطرهای مربع و یا به موازات قطرها و نیز به موازات اضلاع مربع و خلاصه در تمام جهات حرکت میکند و از این نظر ترکیباتی چون فرزین رفتار و فرزین نهاد، به معنی کج رفتار و کج نهاد به کار رفته است:
    پیاده بدانند و پیل و سپاه
    رخ اسب و رفتار فرزین و شاه.
    فردوسی.
    بسا بیدق که چون خردی پذیرد
    به آخر منصب فرزین بگیرد.
    ناصرخسرو. توضیح بیشتر ...
  • فرزین. [ف َ] (اِخ) یکی از نواحی کرمان است. (معجم البلدان). موضعی است از نواحی کرمان و از قرای خَنّاب. (تاج العروس). رجوع به فریزن شود. توضیح بیشتر ...
  • فرزین. [ف ِرْ رَ] (اِخ) قلعه ای حصین که میان اصفهان و همدان بوده است و شمس قیس رازی در نزدیکی این قلعه مورد حمله و غارت قرار گرفته و بنا به نوشته ٔ خود او مسودات عربی کتابهایش را غارتگران برده اند. (از سبک شناسی بهار ج 3 ص 28). رجوع به مقدمه ٔ المعجم فی معاییر اشعارالعجم شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

فرزین در فرهنگ عمید

  • در شطرنج، مهرۀ وزیر: شاه مخوانش که کج‌روی‌ست چو فرزین / هرکه در این عرصه نیست مات محمد (جامی: ۶۹۹)،. توضیح بیشتر ...
نام های ایرانی

فرزین در نام های ایرانی

  • پسرانه، عالم، وزیر دربار، وزیر در بازی شطرنج
فرهنگ فارسی هوشیار

فرزین در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (اسم) مهره ای از شطرنج که به منزله وزیر است، چوبی دراز که در طویله ها نصب کنند و زین و یراق اسب را بالای آن نهند. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید