معنی فاقدبودن

حل جدول

فارسی به عربی

فارسی به آلمانی

فاقدبودن(.ن): دوشیزه

Fräulein, Verfehlen, Verlust, Vermissen, Verpassen, Versäumen

انگلیسی به فارسی

miss

فاقدبودن (n): دوشیزه

عربی به فارسی

رمیة خاطیة

از دست دادن , احساس فقدان چیزی راکردن , گم کردن , خطا کردن , نداشتن , فاقدبودن () دوشیزه

فنلاندی به فارسی

neiti

از دست دادن , احساس فقدان چیزی راکردن , گم کردن , خطا کردن , نداشتن , فاقدبودن (.N): دوشیزه.

فرانسوی به فارسی

mademoiselle

از دست دادن , احساس فقدان چیزی راکردن , گم کردن , خطا کردن , نداشتن , فاقدبودن (.ن): دوشیزه.


manquent

از دست دادن , احساس فقدان چیزی راکردن , گم کردن , خطا کردن , نداشتن , فاقدبودن (.ن): دوشیزه.


manquer

از دست دادن , احساس فقدان چیزی راکردن , گم کردن , خطا کردن , نداشتن , فاقدبودن (.ن): دوشیزه.


manquez

از دست دادن , احساس فقدان چیزی راکردن , گم کردن , خطا کردن , نداشتن , فاقدبودن (.ن): دوشیزه.


manquons

از دست دادن , احساس فقدان چیزی راکردن , گم کردن , خطا کردن , نداشتن , فاقدبودن (.ن): دوشیزه.

اسپانیایی به فارسی

echar de menos

از دست دادن، احساس فقدان چیزی راکردن، گم کردن، خطا کردن، نداشتن، فاقدبودن (.n): دوشیزه.

سوئدی به فارسی

frfela

از دست دادن، احساس فقدان چیزی راکردن، گم کردن، خطا کردن، نداشتن، فاقدبودن (.n): دوشیزه،


frsitta

از دست دادن، احساس فقدان چیزی راکردن، گم کردن، خطا کردن، نداشتن، فاقدبودن (.n): دوشیزه،


mamsell

از دست دادن، احساس فقدان چیزی راکردن، گم کردن، خطا کردن، نداشتن، فاقدبودن (.n): دوشیزه،

معادل ابجد

فاقدبودن

247

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری