معنی فابریک

لغت نامه دهخدا

فابریک

فابریک. (فرانسوی، اِ) کارخانه. کارخانه ٔ پارچه بافی. || مصنوع کارخانه از پارچه و غیر آن. (فرهنگ نظام).

حل جدول

فابریک

کارخانه اى


کارخانه ای

فابریک


جنس اصل

فابریک


کارخانه اى

فابریک


کارخانه‌ای

فابریک


فیلمی با بازی نیماشاهرخ شاهی

سه خط موازی، عطسه های نحس، شمال شهر جنوب شهر، الاکلنگ، سفر به سینما، برزخ، و اینک زندگی، یکی از ما، رفیق فابریک، بند آخر، نقطه سر خط


فیلمی با بازی نیما شاهرخ شاهی

سه خط موازی، عطسه های نحس، شمال شهر جنوب شهر، الاکلنگ، سفر به سینما، برزخ، و اینک زندگی، یکی از ما، رفیق فابریک، بند آخر، نقطه سر خط


فیلمی با بازی مهران غفوریان

شارلاتان، انتخاب، زن بدلی، کلاهی برای باران، دختر میلیونر، توهم، پروازمرغابی ها، فوتبالی ها، میش، حلقه های ازدواج، شیروعسل، بی ستاره، پیتزامخلوط، سه نفر روی خط، رفیق فابریک، من پلیس نیستم، شیطان در نمی زند، نردبان چوبی، جابه جا، سرپیری معرکه گیری، خواستگاری قلابی

شارلاتان، انتخاب، زن بدلی، کلاهی برای باران، دختر میلیونر، توهم، پروازمرغابی ها، فوتبالی ها، میش، حلقه های ازدواج، شیروعسل، بی ستاره، پیتزامخلوط، سه نفر روی خط، رفیق فابریک، من پلیس نیستم، شیطان در نمی زند، نردبان چوبی، جابه جا، سرپیری معرکه گیری، خواستگاری قلابی، من کارگرم

فرهنگ فارسی هوشیار

فابریک

کارخانه، کار نکرده ‎ ساخت، بافت در بافندگی، استخوان بندی در ساختمان، کار گاه کار خانه، در آمد کلیسا (مصدر) کارخانه. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است.

فرهنگ معین

فابریک

کارخانه، در اصطلاح فنی آن چه که در کارخانه سازنده اصلی ساخته شده باشد، اصل. [خوانش: [فر.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

فابریک

[عامیانه] آنچه در کارخانۀ اصلی ساخته شده است و از آن کپی‌برداری نشده است،
[منسوخ] کارخانه،

معادل ابجد

فابریک

313

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری