معنی غریزه
فارسی به انگلیسی
Instinct, Nature
فارسی به ترکی
içgüdü
فارسی به عربی
غریزه
فرهنگ معین
(غَ زِ) [ع. غریزه] (اِ.) سرشت، ذات.،~ی جنسی غریزه اطفاء شهوت که سبب تولید نسل و بقاع نوع است.
فرهنگ عمید
(روانشناسی) ویژگی، توانایی، یا قابلیت وراثتی، طبیعت، سرشت،
[عامیانه] حسی که به طور مبهم به شخص آگاهی میدهد،
[عامیانه] میل جنسی: غریزۀ جنسی،
فرهنگ فارسی هوشیار
قریحه، سرشت
فارسی به ایتالیایی
istinto
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
سرشت، طبع، طبیعت، نهاد
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
غریزه ٔ جنسی. [غ َ زَ / زِ ی ِ ج ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) یکی از غرایز. غریزه ٔ اطفاء شهوت که وسیله ٔ تولید نسل و بقای نوع است. رجوع به غریزه شود.
ترکی به فارسی
غریزه
انگلیسی به فارسی
غریزه
معادل ابجد
1222