معنی غذای کرمانی

حل جدول

غذای کرمانی

بزقرمه، کشک کدو


نوعی غذای کرمانی

بزقرمه

لغت نامه دهخدا

کرمانی

کرمانی. [ک ِ] (اِخ) ابوالقاسم. او حکیمی معاصر ابوعلی سینا بود. رجوع به ابوالقاسم کرمانی شود.

کرمانی. [ک ِ] (اِخ) رجوع به ابوعبداﷲ محمدبن عبدبن محمدبن موسی الکرمانی شود.

کرمانی. [ک ِ] (اِ) قسمی از فولاد که فولاد دمشقی نیز گویند. (ناظم الاطباء).

کرمانی. [ک ِ] (اِخ) عمرو، مکنی به ابوالحکم بن عبدالرحمن بن احمدبن علی. رجوع به ابوالحکم بن عبدالرحمن شود.

کرمانی. [ک ِ] (ص نسبی) منسوب به کرمان. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین). || از مردم کرمان. (ناظم الاطباء). اهل کرمان، چون: شاه نعمت اﷲ ولی کرمانی. || ساخته و پرداخته ٔ کرمان. (از فرهنگ فارسی معین).

کرمانی. [ک ِ] (اِخ) ابوالقاسم. از مشایخ است. (تاریخ گزیده چ عبدالحسین نوائی ص 676). رجوع به تاریخ گزیده شود.

کرمانی. [ک ِ] (اِخ) یکی از بنی مهلب که در زمان مروان حمار آخرین خلیفه ٔ اموی در خراسان خروج کرد و میان او و نصرسیار محاربات رفت و در اثنای آن ابومسلم در 129 هَ. ق. دعوت بنی عباس را آشکار کرد و با کرمانی در جنگ نصر سیار متفق شد. عاقبت کرمانی بر دست سپاه نصر سیار کشته آمد و نصر از ابومسلم بگریخت و در حدود ری و ساوه بمرد. (تاریخ گزیده چ عبدالحسین نوایی ص 288).

کرمانی. [ک ِ] (اِخ) طایفه ای از طوایف قشقائی است. (جغرافیایی سیاسی کیهان ص 84). این طایفه مرکب از 150 خانوار است و در خفر و آباده مسکن دارند. (یادداشت مؤلف).

کرمانی. [ک ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان. کوهستانی و سردسیر است و 128 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

کرمانی. [ک ِ] (اِخ) محمدبن یوسف. متوفی بسال 786 هَ. ق. در الکواکب الدراری فی شرح البخاری مبادی اهل هیئت رامردود دانسته و گفته است: قواعدهم منقوضه و مقدماتهم ممنوعه. (تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 146).

کرمانی. [ک ِ] (اِخ) ابوعبداﷲ محمدبن عبداﷲبن موسی کرمانی. ورزیده ٔ درنحو و لغت بود و خط نیکوئی داشت که مردم به آن رغبتی داشتند و نقلش از روی صحت و درستی بود و وراقی می کرد. این کتابها از اوست: کتاب ما اغفله الخلیل فی کتاب العین و ذکر انه مهمل و هو مستعمل و ما هو مستعمل و قد اهمل. کتاب جامع فی النحو، کتاب النحو، کتاب الموجز فی النحو. (الفهرست ترجمه ٔ رضا تجدد ص 134).

کرمانی. [ک ِ] (اِخ) ابویوسف یعقوب بن یوسف الکرمانی النیشابوری الشیبانی الفقیه الحافظ، معروف به ابن اخرم و متوفی در سنه ٔ 287 هَ. ق. وی منسوب به کرمانیه محله ای از محله های نیشابور است. (از معجم البلدان). رجوع به معجم البلدان و کرمانیه شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

کرمانی

(صفت) منسوب به کرمان: از مردم کرمان اهل کرمان: شاه نعمه الله کرمانی، ساخته و پرداخته کرمان.

معادل ابجد

غذای کرمانی

2032

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری