معنی غذاها

حل جدول

غذاها

اطعمه

فرهنگ معین

اطعمه

(اَ عِ مِ) [ع. اطعمه] (اِ.) جِ طعام، غذاها.


پرهیز

خویشتن داری، نخوردن بعضی از غذاها، خودداری از حرام،

گویش مازندرانی

کش بزئن

ناخواسته شاشیدن، از دست دادن مواد قندی بعضی غذاها در اثر...


پهریز هاکردن

پرهیز و اجتناب از خوردن بعضی غذاها یا خوداری از انجام برخی...


بد دل

افرادی که در مورد برخی غذاها حساس بوده و هر غذایی با طبع...


شنگی

نوعی سبزی کوهی که برگی مانند برگ سیر دارد و در طبخ برخی غذاها...

لغت نامه دهخدا

سمنتنی

سمنتنی.[] (ع اِ) نوعی از غذاها است. (دزی ج 1 ص 686).

فرهنگ عمید

آشپزی

شغل و عمل آشپز، طباخی،
(اسم) هنر روش پختن غذاها: برنامهٴ آشپزی،

فرهنگ فارسی آزاد

مطاعم

مُطاعِم، محل های غذاخوری، رستوران ها، ایضاً: غذاها و خوراکی ها (مفرد: مَطعَم)،

انگلیسی به فارسی

monosodium glutamate

مونوسدیم گلوتامات: نمک سدیم اسید گلوتامیک است. مورد استفاده برای تشدید طعم بسیاری غذاها

معادل ابجد

غذاها

1707

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری